از مردمِ این زمانه دوری، دوری...
دندان به روی جگر، صبوری، دوری..
یک لحظه -اگر نیاز شد! - نزدیکی؛
هفتاد هزار سالِ نوری دوری...
*****************************
از منظرِ چهره، بینِ انسان و پری..
در مبحثِ جلوه، آخرِ عشوه گری..
هر دفعه که دل یک دله کردم؛ دل را
دل دل کردی که بشکنی یا ببری
****************************
در پاسخِ پرسشم که بر می گردی؟
گفتی که بدون شک؛ خیالم هم تخت..
یک عمر نیامدی و هر شب به خدا
هم پنجره خندیده به حالم هم تخت!
***************************
بسیار تشَر زدم به دل؛ تا نشود
اما نشنید و سخت بیمارِ تو شد
از ما که گذشت و دل هلاکت کردیم
بیچاره کسی که بعدِ ما یار تو شد...
***************************
تو نبودی
چقدر سختم بود
قاب عکست که زیر تختم بود
شاهدِ روسیاهِ بختم بود
بالشِ خیس...
تخت...
خوابیدم
بعدِ تو گریه های پنهانی
در خیابان و جشن و مهمانی
روی تختم
-شبیه زندانی-
تو نبودی
و سخت خوابیدم
مهدی صادقی مود
درودبرشما
بسیارزیبا بود