سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 30 فروردين 1404
    21 شوال 1446
    • فتح اندلس به دست مسلمانان، 92 هـ ق
    Saturday 19 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

      شنبه ۳۰ فروردين

      دل شده گان

      شعری از

      ابراهیم حسینی(براهیم)

      از دفتر دامان نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۱ دی ۱۳۹۷ ۲۰:۲۹ شماره ثبت ۷۰۲۰۳
        بازدید : ۵۲۵   |    نظرات : ۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر ابراهیم حسینی(براهیم)
      آخرین اشعار ناب ابراهیم حسینی(براهیم)

      ھنگامه یِ مستی و یکی جامِ دگر ..
      واندر خم دلدار دوصد دامِ دگر..

      شیدایی و بدمستی و دیوانه گری،
      زان خالِ لب و زلفِ سیه فام دگر..

      در محفلِ عیّار یکی نعره کنان،
      فریاد نه از ما و از آن کامِ دگر..

      خَمّار و گشودیم چو در میکده ھا،
      بدنامیِ ما فتنه یِ بدنامِ دگر..

      ھرشب چو روم بر درِ آن دیرخراب،
      چون روز مرا روشن و ھم شام دگر..

      در بارگه یار اَلِف ، دال گذشت،
      کاو صحبت و ھم حجتِ اتمام دگر..

      گفتار شنیدیم و شنیدار ندید،
      نادیده گذشتیم و نظرخامِ دگر..

      مھمان نجوییم و به او مھمانیم ،
      در لحظه و بر لحظه و ایام دگر..

      آوایِ ترا نغمه به ھر مُلک سرود،
      گلبانگِ سروش تو به ھر بام دگر..

      زآغاز و ازل قرعه ی ما حیلتِ قدر،
      ھم ساغر و ھم ساقی و فرجام دگر..

      ای طفلِ سراپرده مکن پرده دری ،
      کاین کودک دوران ،شد ابھام دگر..

      در میکده و دیر دمی چھره گشا،
      رخساره یِ تو لحظه یِ الھامِ دگر..

      ھرگز نشود "دل شده ای" در احرام،
      انجام دگر بود و سرانجام دگر..

      آن به که شود کعبه ی دل محرم راز،
      اسرار نھان کرده و آلام دگر..

      از دامِ تو آن طعمه و ھم دانه ربود،
      ھم طعمه و ھم دانه ، چو اِطعام دگر..

      گفتم چه کند بر درِ تو " ابراھیم، "؟
      آرامِ دل و آن که دلارام دگر..

      گفتا به اشارت که ترا پخته کنم،
      آتشکده بنمودم و حمّام دگر..

      این باطن و معنا توبگیر و بگذار،
      ھر ظاھر و ھر صورت و رَسّام دگر..

      لیلایِ توام ، یکی تو گامی بردار،
      آیم قدمی به صد، اَقدام دگر..

      ای بنده یِ طاغی،ھم اکنون بازا،
      اینک تو بیا..،نه دیرو.ھنگامِ دگر.......................................................
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1