سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 3 بهمن 1403
    23 رجب 1446
      Wednesday 22 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

        چهارشنبه ۳ بهمن

        بگو اروند /بگو کارون /تقدیم به مهدی شریفی عزیز

        شعری از

        سعید مطوری (مهرگان)

        از دفتر دوستانه نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۱۱:۰۹ شماره ثبت ۶۸۵۷
          بازدید : ۱۱۳۳   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید مطوری (مهرگان)

        بگو اروند

         

        بگو كارون

         

        بگو از رزمنده هايت

         

        كه تو را جاودان ساختند

         

        بگو ازغم نخلهایت

         

        که سر بریده جان باختند

         

         

        بگو اروند

         

        بگو كارون

         

        در كدام عمق آبت

         

        شهیدی آرمیده است

         

        بالا بیاور تمامی حقیقتش را

         

        پلاک نه ، من فریادش را

         

        تکه ای از استخوانش را

         

        برای آغوش تنهایی ام میخواهم

         

        بگو اروند

         

        بگو کارون

         

        بی نام قبرهای گمنامت

         

        شهید، زنان و مردانت

         

        مظلوم ، شهادت کودکانت

         

         

        سهم شان حتی یک نام هم نبود

         

         

        بگو اروند

         

        بگو كارون

         

        امواج فريادت  مگرمرده اند

         

        غیرتت را بگو، کجا برده اند

         

        با اشکم  التماست می کنم

         

        بیا  که شهدا هم زنده اند

         

        بدان  اینجا کربلاست، نمرده اند

         

        اما حُر نبود برای زخم تنهایی ما

         

        بگو اروند

         

        بگو كارون

         

        اشکم شکسته بر گونه ام

         

        از رنج شهدای زنده ام

         

        جانبازان دلیرو رزمنده ام

         

        دلهای استوار و پاینده ام

         

        آنها  فرياد هایی خاموشند

         

        ازجام غم ، غُصه ها می نوشند

         

        بگو اروند

         

        بگو كارون

         

        منم  نخلی سوخته

         

        که صدایت ميرنم

         

         از سرزمينت

         

        توبا تمام وجودت

         

        در من جاری شو تا جوانه بزنم

         

        بشنو و ببین كه منم  

         

        كسي كه خاطرات كودكيش

         

        صفاي آب بازي با توست

         

        بگو اروند

         

        بگو كارون

         

        يادت هست

         

        حماسه ی  شهیدان را

         

        و تکبیر که بر لب فرشته گان بود

         

        تو  اكنون  اشك ريزان وسكوت؟!!!

         

        من فريادت را مي خواهم اي رود

         

        بگو اروند

         

        بگو كارون

         

        گوش کن و ببین که منم

         

        نه من تمامی نسوخته ام

         

        با امید جوانه میرنم

         

        تا بدانی که هنوز زنده ام

         

        آری من هنوز نمرده ام...

         

        سعيد مطوري/مهرگان

         

        از دفتر دوستانه

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4