جمعه ۲۵ آبان
صاعقه شعری از علی مظفری
از دفتر آسمان نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۱ ۱۳:۰۸ شماره ثبت ۶۵۵۸
بازدید : ۹۷۸ | نظرات : ۱
|
آخرین اشعار ناب علی مظفری
|
بامدادان
که تهی بود درون رگ برگ
یک صلا
از طرف هجرت آغاز شده
سفره صبحانه افرایی ما بر هم زد
مرغ عشقی که درون قفس باغچه بود
بی جهت بال و پرش را به قفس میکوبید
تازه ما فهمیدیم
که مسافر به کنار خطر پنجره ها خواهد رفت
دست او از طرف صاعقه ها رو شده بود
ما نمیدانستیم
که در آن نا مریی
چه سفیری به سراغ قدمش آمده بود
تازه خواهد گردید ؟
یا که در عمق وبالی سنگین
به تنش خواهد شد !
هر چه باشد
خطر حادثه ای در رگ هر برگ درختی جاریست
که به سمت آتش
یا به سمت رودی
بی نهایت راهیست ...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.