يکشنبه ۲ دی
شب یلدای من شعری از مجتبی رشید
از دفتر شب یلدا نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۰۶:۱۲ شماره ثبت ۶۴۸۳۳
بازدید : ۴۱۳ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب مجتبی رشید
|
گر چه مثل ماه، پشت ابر
چهره پنهان، زما حذر دارد
محو خود کرده تار و پودم را
پیش از آنکه نقاب بر دارد
شب یلدا پر از قصه ولی
شب زلفش قصه بیشتر دارد..
شب یلدای من که مثل بهار
گل به سنجاق موی سر دارد
و در آن شام تیره رخساری
بدر و زیباتر از قمر دارد
سر زلف یار می دهد حاجت
شام زلفش مگر سحر دارد؟
شور و شعر و شراب،چشمانش
چشم مستش چقدر هنر دارد!
مثل طعم نخودچی کشمیش است
خنده اش هم نمک،هم شکر دارد!
بر مزارم، وفاتم از روزیست؛
که شنیدم صحبت از سفر دارد
”اگر او بی خبر“، ”مگر که مرا!؟“
چقد حرفهایم اگر-مگر دارد!!
در تمنای او دلم هر شب
سر به سجده، دیده، تر دارد
خب دگر بس است درد دل
او خودش از دلم خبر دارد..
"رشید"
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چشم مستش چقدر هنر دارد!
سلاممم