بحر تو
نو آوری از شعر تو دارم
عاشق شده ام ،مهر تو دارم
با من تو شدی غزل دوباره
از عشق بگو نظر تو دارم
.
دیوانه ی من! ماه چه کاری؟
از عشق مگر کفر تو دارم؟
.
حالی تو بگو بحر تو دارم
سیده مریم جعفری
...........................................................................
غزلماهی
خلیج شد ز ستاره که آسمان ،ماهی است
هوای شهر تو يارم! غزل غزل،ماهی است
تو را که از شب شعری حسود می داری
بدان ز شعر همیشه ،غزل ز مه،راهی است
من و تو از دو دياريم ز عشق بر فرقت
سیده مریم جعفری
..........................................................................
حس می
حس یک شیشه ی می را دارم
چونکه پاشید، انارش خونین
حسّ یک دلهره، نی را دارم
چونکه در داد،خمارش سنگین
سیده مریم جعفری
.............................................................................
عاشق ترینم
هنوز ای ماه! من عاشق ترينم
چرا از چهره ی ماهی،تر، اينم؟
هواخواهت منم ، شعر تو، پاييز!
کجا از قصه ی تو برترينم؟
هوس را،عشق را، معنا نکردي؟
سیده مریم جعفری
.................................................................
رخشان
ز سوختن ز آینه ،مرا دوباره خواب کن
ز عشق از ستاره ای دوباره آفتاب کن
تو عاشق منی ومن، به شعر ،ماهپاره ای
کنون به شعر آشنا، دوباره مه! به تاب کن
.
تو از حلول ماه نو ،دوباره دل به باب کن
سیده مریم جعفری