آفتاب نزده
چشم می گشایم
بازروزازنو
دلتنگی ازنو!
یک طرف
قارقارکلاغهای سیاه
یک طرف
آواز تکراری غلیواج ها(کلیجدک)
چه سمفونی ای راه انداخته اند!!
بیچاره گنجشکها
سرشان رفت!
ومن تکلیفم را اصلن نمی دانم
که امروز را
دلخوش به شب برسانم
یا دلگیر؟!
عجب حکایتی دارد انتظار
گاهی بدجورخرافاتی ات می کند
نه انگارروشنفکری هم
ادعایی بیش نیست
وقتی پای عشق درمیان باشد!!
************
اگر می توانستم
تمام جاده های دنیارا
گل باران می کردم
شاید روزی
جایگاه قدمهای توباشند!
لا اقل گاهی
ازکوچه های خوابم
عبورکن!
پانوشت:
غلیواج . [ غ َ لی ] (اِ) مرغ گوشت ربا را گویند که زغن باشد و او شش ماه نر و شش ماه ماده میباشد و بعضی گویند یک سال نر و یک سال ماده است . (برهان قاطع). جزو اول این کلمه غل (کل ) است و در لهجه ٔ طبری گل بمعنی موش آمده . و این مرغ را موش گیر نیزگویند. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). غلیواج زغن باشد یعنی موش گیر. (فرهنگ اسدی ). زغن . (مقدمة الادب زمخشری ). گوشت ربای . پند. بند. خاد. اخاد. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). غلیو. غلیواژ. گلیواج . کلیواژ. (برهان قاطع). رجوع به کلمه های مذکور شود :
آن روز نخستین که ملک جامه بپوشید
بر کنگره ٔ کوشک بدم همچو غلیواج .
نام محلی این پرنده درقسمتهایی ازخراسان کلیجدک می باشد که از قدیم الایام مردم براین باوربوده اند که چنانچه این پرنده بربام خانه ای آوازبخواند حتمن نشان ازخبری خوش داردویامسافری درراه است!
اینم تصویری ازاین پرنده ی خوش خبر
حقا که استادی می کنید در همه قالب ها مرحبا