پنجشنبه ۲۹ آذر
|
دفاتر شعر علی اکبر فلاحی(پیرزاد)
آخرین اشعار ناب علی اکبر فلاحی(پیرزاد)
|
سراینده :علی اکبر فلاحی
کتاب سر غزل
محرم جان
کی به داد دل ما می رسی ای محرم جان
جان به تنگ آمده از سوزش و درد خفقان
زرد گشته چمن از ناله ی بلبل در باغ
سایه را باز فکن برسرما سرو روان
مبتلا کن دل دیوانه به رویت جانا
صبر دیگر نکند چاره ی این داغ نهان
دیگرم نیست به هجران تو یک لحظه شکیب
رفت از بنده ی در پشت درت تاب و توان
چشم خشکیده زبس اشک تراویده به راه
خیس شد راه تو در بارش این خون افشان
چاک این پیرهن پاره ببین از سرسوز
که مرا راه نفس نیست بدونت یک آن
تا به کی گم شده و خسته در این وادی غم
راه گم کرده به راهی که زتو نیست نشان
باد هرشب به سرا پرده ی تو از غم من
ناله کرد و نشدی منقلب از درد و فغان
بر لب خشک و ترک خورده ی من نام تو هست
بوسه را باز مکن دور زاین خسته دهان
روی بگشا و نشانم بده نور رخ خود
تا چراغی شود این راه من و پای دوان
|