سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
    24 شوال 1445
      Thursday 2 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت

        من شعر می گویم که گور خر نباشم!

        شعری از

        غیاثعلی بهرامی حصاری

        از دفتر خوش به حال آن کلاغ بد صدا. نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۵۲ شماره ثبت ۴۵۵۷۸
          بازدید : ۴۷۸   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر غیاثعلی بهرامی حصاری
        آخرین اشعار ناب غیاثعلی بهرامی حصاری

        دست از سرم بردار ای حیوان ناطق!
        من شعر می گویم که گاو و خر نباشم!
        باید خوراک گربه های کوچه گردم،
        روزی که می خواهم از این بهتر نباشم.
        مثل قطار شهر بازی که همه عمر
        کاری به جز گردش به دور خود نداری.
        محصول تو عمری فقط درجا زدن بود،
        در فکر تشبیه خودت با یک قطاری؟
        ما، در نژاد خویش چون خیام داریم،
        گیرم یکی هم از شماها می شود شاه!
        ماها گره وا می کنیم از چرخ گردان!
        چشمان تو اما گره از یونجه و کاه!
        این دست آخر من چهار تا خاج دارم.
        حالا وسط باید بیاری پای دین را!
        دین که هزارو چارصد سال گذشته
        بعداز علی ع بوسید چار سوی زمین را!
        زحمت کشیدی، آفرین! اما گرفتی..؟
        که کارخانه برده داری نوین است؟
        دور علی خالی که کردی هیچ، خواهی
        حتی علی باور کند «دنیا همین است»!
        در عمق چاه فاجعه، اوضاع وخیم است!
        از پوزخندت فتنه ای بهتر نباشد.
        چون مطمئنی که خدا محتاج این است:
        گور خری مثل تو گور خر نباشد!
        یعنی زبانم لال از روی حسادت
        خواهد خدا یک عمر گور خر نباشی!
        عمری ست که، در حال تنبیه خدایی،
        صرفاً که توصیه نموده خر نباشی!
        من شعر می گویم که وقت مردن خود،
        در فکر آب و نان و کاه و جو نباشم!
        انگشت پای حافظ و سعدی نگردم،
        من شعر می گویم که مثل تو نباشم!
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۲۸
        درود گرامی
        زیبا و جالب بود خندانک
        مهدی رفوگر
        سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۴۷
        خندانک خندانک خندانک نام شعر مرا به فکر فرو بردو جلب شدم ...جالب بود ...بعضی از تعابیر زیبا و بعضی دگر نازیبا .... ولی باور کنید شعر گفتن سبب نمیشود که آدم خر نباشد ... در مورد شعرای بزرگ هم راست گفتید ...هیچ کدام ما آن ها را درک نکرده ایم والا جسارت به خود نمیدادیم تا شعر بگوییم ....
        پیروز باشید
        فریبا غضنفری  (آرام)
        سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۲۳
        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0