چهارشنبه ۱۶ آبان
نور سپید شعری از سيدمحمدمعالی
از دفتر شكست نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۲۶ شماره ثبت ۴۴۱۸۰
بازدید : ۴۴۳ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب سيدمحمدمعالی
|
یک پنجره ی بسته،
بسوی فردا
یک موجِ بلند ،
که میزند از دریا
یک شاخه گل و،
عطر بهارِ نارنج
یك خاطره ی مرُده،
برایِ دل ما !؟
یک خواب ،
که گُم شده درآنیم همه
یک نغمه ی شاد،
که مست آنیم همه
ماوغم چشمی ،
که بسته اس هنوز
بازش نتوان کرد،
که خسته اس هنوز !؟
یک بال شکسته !
یک دلِ شیدائی !
یک شاخه ی پیچک و،
غم تنهائی
یک نور سپید،
که سرزده از روزن
بارِ دگر این ،
کاسه ی خون برهم زَن !؟
تنها نفسی مانده،
شويم تابیدار
یك رشته ی پرُ نور،
من و
این شب تار !؟
محمد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.