دوشنبه ۳ دی
برای حسین علیه السلام شعری از اصغر زند
از دفتر دفتر نخست نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۹۴ ۲۱:۴۴ شماره ثبت ۴۱۷۰۳
بازدید : ۳۷۸ | نظرات : ۷
|
|
ظلمت سرد و عمیقی همه جا سایه انداخته بود
صورت زشت پر از چین و چروک شب پیر
به بزک جلوه ای از روز به خود ساخته بود
تارهای زر و زور و تزویر
بر تمام تن این شهر فرو رفته به خوابی ابدی بافته بود
عقل ها رنگ جنون یافته بود
خشک مغزان همه جا گرم مقال
هر که چیزی به سرش داشت دهان دوخته بود
آتش جهل و خرافات سراپرده ی دین سوخته بود
تا نپرسند چرا یا که چطور
جامه از جنس دروغین قداست به تن
همه چیز و همه کس دوخته بود
فاسقان مدعی خواندن اسرار پری
پرده داران ریاکار پی پرده دری
اینچنین هست
و یا
اینچنین بود ولی
مردی از جنس صدا
با شرار فریاد
آتش انداخت در انبار سکوت
مردی از جنس وجود
از خودش کرد عبور
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.