شنبه ۲۹ دی
|
دفاتر شعر مسعود شاهبازپور
آخرین اشعار ناب مسعود شاهبازپور
|
چقدر شبها تواتاقم گریه کردم
چقدر روز ها رو توجمع خندیدم
چقدر از نرسیدن ها و پوچی ها نوشتم
چقدر در منجلاب بی کسیم گندیدم
چقدر فریاد شدم از قلم چکه کردم
چقدر سنگینه خواب تو ،چقدر باغصه خوابیدم
چقدر شعر شدم ،واژه بشی شاید
چقدر کشک شدم با ناله سابیدم
چقدرسخته ک باشی مثل جیرجیرک
ک تو سرما اسیر دست باده
چقدر تلخه جیر جیرای گوش خراشش
ک انگار آخرین باره واسه درداش سر داده
چقدر سخته بشی مث اون کبوتر ک
عمری رو برای عشق بازی(پرنده باز) پریده
چقدر سنگینه واسش وقتی میفهمه
جفتش در مسیر دور کم آورده،بریده
چقد محکومیت سخته با قماری ک
نمیدونی چرا عشقت رو جدا کرده
چقدر غم داره حال اون سگی ک
عمری رو ب چوپانش وفا کرده
چقد بیزاره از کارش لحظه ی پیری
وقتی اونو تو بیابونا رها کرده
چقدر داغونه حال من تو این روزا
نمیبینی چقدر دنیا جفا کرده ؟!
Masoud shahbazpoor
94.6.29
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.