سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        رنگین کمان حق

        شعری از

        سمیه سلطانی (سایه ی عشق)

        از دفتر شب زدگان نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۳ ۰۰:۱۲ شماره ثبت ۲۶۶۰۹
          بازدید : ۴۰۴   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سمیه سلطانی (سایه ی عشق)
        آخرین اشعار ناب سمیه سلطانی (سایه ی عشق)

        سپیده دم حیات بود سبزه ها روئیدند
        خون از تن چشمه جاری شد و خورشید در خفا رفت
        اسمان به ماتم نشسته ابرها میبارند
        بادها گریزانند وچرخ کبود از سیاهی ها شده
        شب سیاهست و مرده بی کفن -خاک سبز
        آیات کفنش را نگاشتند ظلمت زدگان به خون
        شیرها گریزان شدند و خورشیدمان در مه ماند
        در سبزی ناخواسته سرخ از خشمیم و سیاه از حقایقی که بانی بودیم
        کاش مرا برگی بود زرد و رها در خزان عمر اما مرگ لاله را نمیدیم
        کاش به محراب سیاهی فریب خورده ی احساس کودکانه ام نمیشدم
        حالا که ماه به رخم بوسه زده غریب و آشنای کوچه مرا هم تبار خدای تباهی میدانند
        نانم سفر کرده و پنیر و سبزی همدم سفره ی بی کسی هایم شده
        کاش این سفره خرده نان قدیمیش را در دل داشت اما پر از خالی های دفن شده در دستمال صد رنگ تزویر نبود
        کاش بشقابهای خالیمان را فرازی بود به آسمان لاجوردی تا نوای ستارگان سربی
        مرهمی شود برین زخمی که جریده حنجر سنگین سکوت را
        کاش به این تن پوش های جبرانه -اشغال ِبی مهریِ تفنگداران ِسیاه دل نمیشدیم
        که لگد مال شویم به خود باوریِ غریبانه شان
        کاش دردل ِمادرم قلبی به پاس روسیاهی روسیاهان میتپیدتا فریادی کندو خشمی به نام کتابتش نشان دهدتا بگوید بهشت زیر پای من است نه تنم زیر سم شما به نام ناحقی که خود حق ساختید
        ای کاش طلسم ویرانیمان شکسته میشد و باز سپیدی رها ازین ظلمت کده میشدیم
        بد کرده به خویشیم از ما به ما نوشتند مشقِ مشقّت و ویرانیمان را در روزی که زمین حول ِتحول رنگ هاساخته میشدو به نام ظلمت ساختند اشک چشم از ماکه خون جگران ِدلسوخته ی نابرابری های ناباورانه ی حقیقتِ نهفته ی بادهای خاموشیم
        مثل الوچه های رها در سالهای بی سرانجامی رنگین کمان حق ساختیم تا تباهی
        اگر باد بگذارد اگر دستی نچیند و اگر آسیابان به سنگ خردمان نکند
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4