دوشنبه ۳ دی
کی؟ شعری از نادر دهقانپور
از دفتر دست بی نمک نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ دی ۱۳۹۲ ۲۲:۰۴ شماره ثبت ۲۱۷۷۴
بازدید : ۹۱۵ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب نادر دهقانپور
|
تا به کی با قلب خونینم تو بازی میکنی؟
هر زمان با یک ادای تازه نازی میکنی
چون سرت بر زیر، قلب عاشقم آرام و رام
لیک قلبم می رمد چون سر فرازی میکنی
سرفراز از امتحان عشق فارغ گشتم و
باز میزان می نماییّ و ترازی میکنی
طرح مازی می نماییّ و منِ آواره راه
در خم ماز و، تو طرحِ تازه مازی میکنی
در درون قلب من جز عشق تو چیزی مباد
از چه اینسان پیش راهش ترکتازی میکنی؟
من که می دانم به قلبت آرزوی وصل ماست
کی کنارم می نشینیّ و نیازی میکنی؟
پرده از اسرار دل پیش تو بگشودیم، تو
کی خطابی میکنی؟ خلوت به رازی میکنی؟
آرزوی ما به وصل تار گیسویت تمام
کی به تار گیسوانت تار و سازی میکنی؟
دل ز مهجور زمان بردی و خون کردی. بگو:
کی به دادش می رسی و دلنوازی میکنی؟
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.