سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        مرا بخوان

        شعری از

        فرید عباسی

        از دفتر ئه وین نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۲ ۱۹:۲۵ شماره ثبت ۲۰۷۷۰
          بازدید : ۹۵۳   |    نظرات : ۷۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فرید عباسی

         

        در کنار سنگ قبرم

        باوری روییده است

        در میان کوچه های تلخ و سرد انجماد

        دست من با دست های خوب تو

        شانه ی این سقف را بوسیده است

        دست های نازنین و شانه های محرمت

        از نگاهم یک بغل گل چیده است



        از دامنم پر می کشد یک آسمان شوق غزل

        از نگاه ترد و دل آویز و خیس انتظار

        بی هوا رد می شوم از گنگ این پس کوچه ها

        گرچه این آیینه ها

        در بهت خیس خواب ها

        در لابلای دست های ساده ات گل کرده اند...

        تا بخوانی چشم های قانعم را

        در شبی اینگونه تاریک و بلند

        واژه های مست باران را تداعی می کنند

        ***

        امشب بیا برهم بزن دلتنگی این خانه را

        از قامت رنجورشب

        روزی فروزان کن به شیوایی و شیرینی یک شعر سپید...

        یک سرود تازه یک حرف سپید

        با نگاهی تازه از فصل بهار ...

        از امید ناب شعری ماندگار...

        در عبور جاده های التهاب

        مثل یک کفتر که می چیند نگاه عشق را

        از سبدهای وفا

        فال نیکوی تورا



        یا که نه

        شاید از این احساس زیبایش بهاری می رسد از راه...



        من خریدارم بیا

        فال آن چشمان تردت را برایم قصه کن

        لای شعری از انار سرخ یلدا

        یا حضور خوب خوب "چل سرو"

        عشق من امشب بیا شب را

        برای من بگو

        با من بخوان

        کاری بکن...

        در بلندای شبی اینگونه مست

        وه !که می خواند مرا پژواک زیبایت هنوز...



        ***

        آمدم با یک شب یلدای درد

        از زمستانی که دفترها حکایت می کند زیر لبش

        یک بغل انجیر خشک و

        یک سبد آجیل و کشمش

        آسمانی آرزوهای غریب

        باورم کن

        با تمام دردهای کهنه ام...

        با همین تندیس و آوار تنم

        بی امیدی ،یادگاری از بهار...

        از نگاهم می چکد بس انتظار...

        ***

        این همه بود و نبود

        این همه چنگ و سرود

        مال چشمان تو بود

        ***

        می وزم من نرم نرمک

        در خیال کال شب

        لابلای بید مجنون های باغ

        می نوازم لحن ناز بودنت را بیصدا...

        در گوش جانم تا سحر ...

        غمگین و بی پروا...

        این من و این دست پر مهر شما

        این شب زیبای زیبای خدا

        تا سحر آید و در من بشود

        نور خورشید هویدا

        باز هم دست در دست دلت

        پا به پای آسمان

        من باشم و چشم تو یک کوچه باغ از خاطره...

        مست توام

        شعری بگو...  

         

        با تشکری بی بدیل از بانوی گرامی و استاد ارجمند سر کار خانم فروزان شهبازی که شعر را ویرایش کرده و با افتخار و درود به ایشان nullتقدیم همه ی عزیزان می نمایم

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2