يکشنبه ۲ دی
مثل زاینده رود میخشکم! شعری از عماد بهاری
از دفتر گله از شب نکنیم نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۹:۰۵ شماره ثبت ۱۹۹۵۰
بازدید : ۶۳۴ | نظرات : ۳۷
|
آخرین اشعار ناب عماد بهاری
|
یه سرود از حوالیِ بودا
یه شعار از کتیبهی زرتشت
یه فِراماسونیِ شیطانی!
که خودش رو نهایتا میکشت
یه نهال از درختِ ممنوعه
وقتی باید بِخشکه از ریشه
معـدن خالـیِ مُـهـمّـاتم!
که همیشه تو مرزِ تفتیشه
مثل زاینده رود میخشکم ، مُردن اینبار کار سختی نیست
یه کویرم که توی آغوشش ، خیلی وقته تنِ درختی نیست!
من یه اندیشهی تبر خورده
بکر امّا شبیهِ عهد نخست!
یه کشیـشِ بدون معبد که
ذهن و افکارشو نمیشد شست
یه کـتابِ بـدون تحریفم!
نه یه فرصت برای حرّافی
مثل صلحنامهای که میمیره
تویِ سرکوب های قذّافی!
مثل زاینده رود میخشکم ، مُردن اینبار کار سختی …
یه کویرم که توی آغوشش ، خیلی وقته تنِ درختی …
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.