سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 30 دی 1403
    20 رجب 1446
      Sunday 19 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        دو چیز در جهان بی انتهاست: عظمت جهان و حماقت بشر انیشتین

        يکشنبه ۳۰ دی

        قلم رسوایی !! - آبستنیم !

        شعری از

        کریم لقمانی سروستانی

        از دفتر s@rv نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۲ ۱۳:۴۹ شماره ثبت ۱۸۲۱۷
          بازدید : ۶۳۲   |    نظرات : ۳۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی

        یک بغل دغدغه ی نابالغ

        مانده درکیسه ی مردانه گی ام !

        ودراین حجم پلاسیده ی شب

        واژه هاروییده

        تا سیه پوش کنددفترپوسیده ی من !

        بانیش قلمی فرسوده

        به تصویرکشدنغمه ی آلوده به درد

        که ازطعم گس وهم وُهراس

        باغصه هم آغوش شده

        منِ سودا زده بنگرکه چه مرحم دارم !

        با این قلم رسوایی!!

        اودگرنیست ، شمع ره من

        چونکه بادوزو کلک

        تلخ تعبیرکندفال چروکیده ی من!

        کاش میشدکوله بارش بردوش

        نعل برخانه ی اغیار زند

         

        **++**++**

         

        دیوانگی هم بارسنگین کرده دوش ما

        دیگر ربوده عقل بی معنا وهوش ما

        آبستنیم زین فکرهای پوچ وبی معنا !

        رفته دگر حال وهوا،جوش وُخروشِ ما

        آشفتگی ها ازشب وُ دنیای خودداریم

        تا بوق سگ با دلهره، با ناله بیداریم

        بازیچه ی دستانِ پردوزوکلک گشتیم

        دلقک شدیم درکوچه های غم گرفتاریم

        ماتشنه ی یک زره عشق وعاشقی هستیم

        گاهی نشستیم دل به لولای ضریح بستیم

        شاید که آید دستی ازغیب وُمرادی پس

        بگشاید این دروازه راازدردوغم جستیم

        اما همیشه عا بران برما نظر کردند

        بی عشق واحساس از کنارما گذر کردند

        ماندیم میانِ کوچه های تنگ وُدلتنگی

        شایدکه سمِ مهلکی گشتیم ! حذر کردند!!

        s@rv

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4