گریه کن مثل بارونای پاییزی
وقتی که از غصه و غم لبریزی
گریه کن همینه سهم دل تنگ
برای یاری که شده دلش از جنس سنگ
*گریه کن و به خدای اسمونا گله کن*
شکایت از ان یار بی وفای پر مشغله کن
گریه کن کسی برای ما دیگه دعا نمیکنه
دل پر غصه رو غم دمی رها نمی کنه
گریه کن به خاطر اونایی که طعنه میزنن
حرفاشونو با نیش و کنایه می زنن
گریه کن و مرور کن خاطرهای گذشته رو
شاید یادت بیاد لحظه های خوب رفته رو
گریه کن برای فاصله ای که از زمین تا اسمونه
دلی که تنگ شده کجا معنی فاصله رو میدونه
گریه کن برای شعرهایی که عاشقونه بود
از تو گفتن و نوشتن همش یه جور بهونه بود
*گریه کن جدایی ها ما رو رها نمیکنه*
این روزگار لعنتی به هیچ کس وفا نمیکنه
گریه کن شاید دعامون مستجاب بشه
ارامش سهم دل پراشوب ماها بشه
گریه کن بذار افتابی بشه اسمون چشمای روشنت
گریه ابرای غم رو می بره ای فدای گریه کردنت!
با الهام از شعرگریه کن
* دو تیکه از شعر گریه کن*
تقدیم به عزیزی که یادش از دلم رفتنی نیست!