دوشنبه ۳ دی
می گفتی و .....می رفتی شعری از متین مهراز
از دفتر سایه های بد قواره نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۲۰:۵۴ شماره ثبت ۱۲۰۱۵
بازدید : ۷۰۹ | نظرات : ۲۴
|
آخرین اشعار ناب متین مهراز
|
ا تو میگفتی و میرفتی و من مبهوت رفتارت که آخر هم نتونستم بیارم سر در از کارت
نه کج رفتم،نه بد گفتم،چرا از یاد تو رفتم؟
تو رفتی و همون شد که منم از یاد من رفتم نه بیرون میری از قلبم،نه تو قلبم تو رو دارم نفهمیدم چی بود جرمم که این شکلی شد
احوالم
بهت گفتم که درگیرتشدم! گفتم........! نگفتم!؟
سپردم دل به حرفات و یهو پیرت شدم! گفتم........!نگفتم!؟
همیشه گفتم و نشنیدی و گفتی ورفتی
هنوزم مات اون روزم چی شد رفتی ...............
که رفتی!!؟
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.