.┉❈♡﷽♡❈┉.
یوم العَبّاس شده .. چشمِ تو گریان نشده؟
دلت ازحسّ ِ خودِ عشق ، پریشان نشده؟
قدرِ بی حدّ ِ علاقه .. به برادر .. به امام
نزدِ عقلِ تو به تعریفِ دل و جان نشده ؟
پَرده ی خیمه کنار است و سَکینه پُرسان :
وقتِ برگشتنت از شَط ، عموجان ، نشده؟
« یا أبَتاهُ أَیْنَ عَمِّىَ الْعَبَّاسُ؟ » ...
ذکرِ اندوهِ دوچشم "سجده ی باران" نشده؟
قاتلی ، دَعویِ قومیّت عَجَب داشت خدا !
موقع ِ پارگیِ نَحسیِ پیمان نشده؟
شِمر دایی شده بر رُخ بکشد با مِنّت...
این حرامی ز امان نامه ، دل افغان نشده؟
لحظه ی قطعِ یَدَین ، مَشک به دندانِ نَفَس
امرِ « لاتَخشی مِن الکفر » به ایمان نشده؟
قطره ها از جگرِ مَشک بریزند اشک وُ ..
جُرعه ها از گلوی اَصغر ... اَفشان نشده؟
شب به تنگ آمد ازین غربت و دلتنگیِ مَحض
سَحَرِ روزِ دهم .. شمس به میدان نشده ؟
دمِ دلخونیِ سَقّای علمدارِ رشید...
آب شرمنده ی عبّاسِ "حسین خوان" نشده؟
چهارشنبه
تاسوعای سال ۱۴۴۳ ه . ق
۱۴۰۰/۵/۲۷