يکشنبه ۲ دی
زلیخا گفت
ارسال شده توسط علی کارگر( پیرو) در تاریخ : شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶ ۰۱:۴۸
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۱۸ | نظرات : ۴
|
|
زلیخا گفت : ای یوسف ، نیکو موئی داری ! گفت : اول چیزی که در خاک ریزد مو باشد .
زلیخا گفت : ای یوسف ، نیکو رویی داری ! گفت : نگاریدۀ حق در رحم مادر است .
گفت : صورت زیبای تو تنم را بگداخت . گفت : شیطانت مدد می دهد و می فریبد .
گفت : آتشی به جانم افروختی، شرر آن بنشان . گفت : اگر بنشانم خود در آن سوزم .
گفت : تشنه را آب ده که از تشنگی خشک شده . گفت : کلید به دست باغبان و باغبان سزاوارتر بدان .
گفت : ای یوسف خانه آراسته و خلوت ساخته ام ، خیز و تماشا کن . گفت : از تماشای جاودانی و سرای پیروزی باز مانم .
گفت : ای یوسف ، دستی بر این دل غمناک نه و این خسته عشق را مرهمی بنه . گفت :بّه آقای خود خیانت نکنم و حرمت بر ندارم .
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۸۳۵۵ در تاریخ شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۶ ۰۱:۴۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
از خدا می خواهیم ما را آنی و کمتر از آنی به خودمان واگذار نکند تا ان شاالله در آزمایشات الهی سربلند باشیم و در روز جزا ماهم روسپید باشیم .