در تعاریف متعددی که تا امروز برای تبیین علم اقتصاد ارائه شده، نامحدود بودن نیاز و خواسته های افراد در تقابل با کمیابی و محدودیت منابعی که در اختیار فرد قرار میگیرند، کلیدواژه هایی هستند که در راستای تعریف علم اقتصاد به کار رفته است.
پس در یک بیان ساده میتوان اقتصاد را به عنوان علمی مطرح کرد که سعی دارد بیشترین میزان از نیازهای نامحدود انسانی را با استفاده از منابع محدود و کمیاب برآورده کند.
در این تعریف از علم اقتصاد، نامحدود بودن نیازهای انسانی به این معنا به کار میرود که احتیاجات گوناگون افراد دامنه ای گسترده از غذا و لباس تا امنیت و احترام را در برمیگیرد، که طبعاً افراد به تنهایی قادر به تولید و برآورده کردن تمامی این نیازها نخواهند بود. در مقابل مفهوم کمیابی به معنای عرضه ی محدود منابع مطرح میشود؛ به عبارت دیگر اصل کمیابی منابع، گویای این مطلبست که موجودیت یا تولید کالا و خدمات بی نهایت نیست.
طبیعتاً تحت تأثیر این قیود، افراد اجبار به اولویت بندی رفع خواسته های خود دارند و اینجاست که انتخاب مفهوم میگیرد. انتخاب از نمودهای رفتاری هر شخص محسوب میشود.
بنابراین علم اقتصاد در طبقه ی علوم اجتماعی قرار گرفته و به تحلیل رفتارهایی میپردازد که افراد تحت تأثیر جنبه های مادی از خود بروز میدهند. جنبه های مادی اثرگذار بر رفتار اشخاص میتواند حالتی ملموس مانند نیاز به یک کالا و یا حالتی غیرملموس مانند نیاز به خدمات داشته باشد.
به طور کلی میتوان اینگونه عنوان کرد که دستیابی به کالا و خدمات مطلوب، انگیزه ای را برای افراد شکل میدهد که منجر به فعالیت اقتصادی آنها شده و نتیجتاً دادوستد بین افراد جامعه رواج پیدا میکند. دادوستد و مبادله ی کالا و خدمات، اصلی ترین زمینه ساز پیداش علم اقتصاد است.
آرمین اسدزاد