سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 25 فروردين 1404
  • روز بزرگداشت عطار نيشابوري
16 شوال 1446
    Monday 14 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر كه كسي را در گناهي رسوا كند چنان است كه آن گناه را خود كرده است و هر كه مؤمني را به چيزي سرزنش كند از دنيا نرود تا آن را خود بكند.حضرت محمد (ص)

      دوشنبه ۲۵ فروردين

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      ادم ها
      ارسال شده توسط

      پرنی آن

      در تاریخ : دوشنبه ۶ مهر ۱۳۹۴ ۱۹:۵۴
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۱۴ | نظرات : ۱

      میدانند همه
      میدانند که ازادند برای زندگی
      میدانند که میتوانند ازادانه زندگی کنن
      اما خود را در قفس
      زندانی کرده اند
      _____________________________________________
      چرا ما مردم ازادی را برای خودمان ممنوع کردیم ؟؟؟
      ((شاید دست و پایم را بسته باشند اما روحمان را نه ))
      ازادانه باید زندگی را کرد
      یکی از محبوب ترین داستان های من ازادی فردی را بهتر میگوید ::
      برای شاهزاده ای خردمند تعدادی برده جدید آورده بودند. برده ها در غل و زنجیرهای سنگین، سرخود را پایین انداخته و ایستاده بودند. 
      فقط یکی از آن ها شاد به نظر می رسید و حتی زیر لب آهنگی هم زمزمه می کرد! او با وجود این که طعم تازیانه نگهبان را چشید، ولی دست از خواندن بر نداشت.
      شاهزاده با تعجب از او پرسید: 
      ای مرد! چطور می توانی با این وضعیتی که داری، احساس شادی و شعف کنی؟! ما که آزادیم، همانند تو احساس شادمانی و خوشبختی نمی کنیم.
      برده جواب داد : چرا شاد نباشم؟! شما فقط پاهای مرا به زنجیر کشیده اید، اما قلب و روح من آزاد است و کسی نمی تواند آن را به بند کشد.
      شاهزاده به نگهبانان دستور داد : 
      این مرد را آزاد کنید. زنجیر کردن او بیهوده است.

      "انسان خوشبخت کسی نیست که در شرایطی خاص به سر می برد، بلکه کسی است که «دیدی خاص» دارد.

      "هود اونز"

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۶۱۵۸ در تاریخ دوشنبه ۶ مهر ۱۳۹۴ ۱۹:۵۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      معصومه خدابنده

      ما که رسوای زمینیم چه حسرت که شبی ا مشت تمان پیش اهالی زمان وا بشود
      المیرا قربانی

      نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار اا چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
      سیده نسترن طالب زاده

      س با واژه های کاری میکرد کنده کاری ااا بر روح نازک من ااا الواح ماندگاری اااا چون دارکوب میکاشت بر گوشه دل من ااا از شوق از تپیدن از عشق یادگاری ااا از شب عبور میداد سررشته های نوری ااا با ناوک نگاهش میکرد زرنگاری اا گفتم تو را چه حاصل زین رنجهای بیگنج ااا گفتا که میتراشم هر لحظه ای نگاری اااا از شادروان دکتر روحانی ااا تقدیم به پادشاهان سرزمین معنی ااا معلمان و اساتید بزرگوار ااا با مهر دوصدچندان
      شاهزاده خانوم

      ا گفتم چشاتو وانکن دنیا پراز گرگه ااا گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس ااا رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت ااا این خاک خنجرخورده دیگه خونه ی ما نیس
      محمد رضا خوشرو (مریخ)

      وکجایِ این شبِ تیره بیاویزم بیاویزم قبایِ ژنده خود را قبایِ ژنده خود را

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1