علیرضا آیت اللهی ( شاعر ) کیست؟ - 3
در آن بخش که شاعر « تحت تاثیر محیط» قرار می گیرد کم و بیش تحت تاثیر همه جوانب محیط و از آنجمله ادبیات ، به خصوص شعر، و غالبا" شعرزمانه ی خود است .
درزمستان سال1338 که به مقتضای نوجوانی بسیاربسیار تحت تاثیر محیط ادبیات زمان بودم به مناسبت درگذشت نیما یوشیج بحث شعر بالا گرفته بود ویکی ازمباحث مهم در این بود که :
اگر نیما بوشیج و سایر نوپردازان به سبکی جدید در شعر و شاعری روی آورده اند به این دلیل است که از سرودن به سبک قدیم ( کهن - کلاسیک - عروضی ) عاجز اند ! ....
.... و همین سبب شده بود که شاعران نوپردازآن زمان برای آنکه قدرت خود در سرودن را نشان دهند به سبک کلاسیک نیزبسرایند و امروز ه امثال مهدی اخوان ثالث ( م .امید ) ، فروغ فرخزاد ، سهراب سپهری در رده ی شاعران کلاسیک نیز معرفی شوند ...
....و در مجموع تقریبا" تمام جامعه ایرانی - فارسی زبان ، مگراقلیتی محض در تهران ، فقط کهن سرایان را شاعر می دانست که مشهور ترینشان درآن اواخر دهه 1340 ، و بنابر این تاثیرگذار ترینشان بر شعرای نوجوانی چون من و لابد شعرائیمسنترازما ، عبارت بودند از :
استاد محمد حسین بهجت تبریزی ( شهریار )
دکتر مهدی حمیدی شیرازی
فریدون توللی
رهی معیری
دکتر پرویزناتل خانلری
استاد رحیم معینی کرمانشاهی
مهدی سهیلی
سید کریم امیری فیروز کوهی
هوشنگ ابتهاج ( ه . الف . سایه )
ابوالقاسم حالت
ایرج دهقان ملایری - پژمان بختیاری - نظام وفا - عباس فرات بزدی - ابوالحسن ورزی - سیمین بهبهانی - ابراهیم صهبا - فریدون مشیری - نادرنادر پور - دکترلطفعلی صورتگر - بیژن ترقی - نصرت الله نیکروش - بی ریای گیلانی - نظام فاطمی - ابوالقاسم همدانی - کاظم رجوی -نیٌرسعیدی - لعبت والا- صادق سرمد -
البته اینان مشهورترین بودند و نه لزوما" بهترین ....درایران مسؤولیتی اساسی ( مثل یک فرهنگستان حقیقی شعرو ادب ) وجود نداشت که به درستی عمل کند و و مرتبه و اولویت شاعران را بیش و کم تعیین نماید ؛ مثل صحنه ی سیاست وامثال آن ، و با حائز بودن اصول ، شخصی درحرفه ی خود قوی تر و والاتر و شایسته تر می نمود که ( غالبا" با خودنمائی و به اصطلاح هوچی بازی ) مشهور تر باشد ! و این فرهنگ « شهیرپرستی » گویا هیچگاه دست از سر ایرانیان برندارد ....
عواملی که سبب شهرت شاعران می شدند عبارت بودند از :
- همکاری بارادیو ایران و رادیو تهران ، به ویژه دربخش ترانه سرائی ( تلویزیون تازه ازسال1338 در ایران دایرشد و آنهم توسط بخش خصوصی باروزانه دو - سه ساعت برنامه فقط در تهران و با مخاطبانی بسیاربسیارمحدود )
- همکاری و دوستی با مطبوعات ، به ویژه مطبوعات شعری ، ماهنامه ها ، سالنامه ها ...
- داشتن عنوان دکتری و استادی دانشگاه ، یا وزارت و وکالت و ....
- درج شدن شعریااشعاری در کتاب های درسی مثل شعرعقاب خانلری
- - داشتن شعری که سوژه عموم شده باشد مثل شعر «حالاچرا » یا « علی ای همای ...» ازشهریار یا شعر«عجب صبری خدادارد ) ازمعینی کرمانشاهی یا « وای بر من » از حمیدی شیرازی ، و...
- مقبولیت نزد یک گروه ، مثلا" سیاسی چون حزب توده یا احزاب جبهه ملٌی ، که ازشاعرشان حمایت می کردند و وی را به شهرت می رسانیدند . حزب توده بیش ازهمه به ابزار شعری توجٌه داشته است ؛ و پس ازآن ملٌی گرایان ... و در هر حال شاعری که برعلیه حکومت ظلم و استبداد ، و نیز استعمار ، می سرود محبوبیت و شهرت می یافت
- مقبولیت نزد مردم ناحیه ای بزرگ از ایران چون شهریاربه دلیل شعرحیدربابابه لهجه آذری
- پذیرش عضویت و شعر خوانی شاعر در یک انجمن معتبر ادبی
- چاپ شدن شعر در مجموعه های تخصصی شعری مثل جُنگ ها ...
- چاپ شدن شعردرکتابهائی غیرازآنچه متعلق به شخص شاعر است.
- انتخاب و ترجمه ی شعرتوسط خارجیان و به زبانهائی دیگر
- خوانده شدن شعر در مجامعی که تحت نفوذ شخص شاعر نیست و توسط فردی غیر از وی
- برنده شدن جوائزمعتبر شعری
- چاپ شعر توسط شاعر ( دیوان - دفتر - و.... )
- قرائت شعر توسط شخص شاعر در مجامع
- و....
...که طبیعتا"یک نوجوان نمی توانست همه ی شاعران بزرگ یا لااقل شاعران شهیر عصر خود را بشناسد و به آثارشان دسترسی داشته باشد . شخصا" با وجود آنکه با بسیاری از این شاعران آشنائی داشتم هیچکدام را واقعا" الگوی خود قرار ندادم . چرا ؟ .
( ادامه دارد انشاءالله )