گفتیم :
* اصل و اساس شعر حقیقی مبتنی بر طبع یا غریزه و قریحه فرد است .
* هنر سرودن بسیار بیش از آنکه ناشی از محیط و به اصطلاح اکتسابی باشد ، به اعتبار فطری بودن ، ژنتیک و به اصطلاح ارثی است .
کسی که قریحه ی شعر داشته باشد ؛ به فرض بریدن از شاعری به ندرت می تواند از شعر دوستی هم ببُرد ؛ و همین امر یکی از دلایل اصلی بازگشت وی به شاعری است ...
یا حتی در زمانی که قصد سرودن ندارد تفنن هائی که « شبیه سرائی » ، به خصوص محض تمسخر ، هستند عملا" پای وی را دوباره به سرودن شعر باز می کند .
سرودن شعر از دوست داشتن شعر و خواندن ِ شعر دیگران ، بنابر این از همان دوره آموزش در مهد کودک و دبستان شروع می شود ؛ چنانکه من همه ی شعرهای کتاب های قارسی مان را حفظ می کردم و از همان دوره دبستان چیزی « شعر گونه » سرودم .
شعر و حافظه
بگمانم رابطه ای قوی بین قریحه ی شعری و حافظه ی قوی وجود داشته باشد (1)
فکر می کنم مجموعا" همیشه حافظه ای بسیار قوی داشته ام ؛ چنانکهنه تنها شعر ها ، بلکه اصولا" دروس سالهای آخر دبستان و دوره دبیرستان راچنان حفظ می کردم که به اصطلاح بدون انداختن حتی یک وتو به معلمان پسمی دادم . این موضوع برای معلمان کلاس پنجم تا هشتم - نهم من چنان جالب توجه و سبب سرگرمی شده بود کههر بار برای پس دادن دروس حفظیِ کلاس مرا صدا می کردند ؛ و گاه درس جلسه قبلی را می پرسیدند که تا حدودی پاسخگو بودم .
قدرت تقلید
علاوه بر حافظه ی خوب ، قدرت تقلید نیز می تواند به شدٌت در « شبیه سرائی » ، و آنگاه سُرایش مستقل شعر ، مؤثر واقع شود؛ و به شخصه این قدرت را از ده دوازده سالگی تا چهارده پانزده سالگی ، و آنهم محض سرگرمی ، تفنن و گاه تمسخر دیگران ، غالبا" نا خود آگاه ، زیاد آزمایش می کردم ؛ وبه خصوص در سرایش :
- شعرهای کتاب های دوره دبستان ؛ و دبیرستان
- ترانه های پر طرفدار رادیو که آن روزها ترانه هائی بسیار زیاد و به صورت مکرر در مکرر از رادیو پخش می شدند ؛ ترانه ها را مردم کوچه و بازار حفظ می شدند ، حتی علنی موقع کار می خواندند .
- شعر ها یا ترانه هائی که ( غالبا" بروزن آهنگ های جدید پرطرفدار رادیو ) در معرفی و تبلیغ کالاهای بازرگانی از رادیو پخش می شدند .
- نوحه ها که در دهه ی 1340 ، به خصوص از 1335 تا 1339 بر وزن همین آهنگ ها و ترانه های پرطرفدار رادیو هم ساخته می شدند و مورد استفاده قرار می گرفتند .
- شعر هائی که مردم در مراودات خود یا در مجامع و ... به عنوان « شاهد » به کار می بردند و تکرار می شدند.
- شعر هائی که در مشاعره ها زیاد می آمدند ؛ به وسژه در برنامه های شعری رادیو ...
- و...
( ببینیم کدام محیط اجتماعی بر شاعران جوان و مبتدی تاثیر و گاهی تاثیری عمرائی می نهاد )
که شبیه سازی این موارد به من یکی اختصاص نداشت ؛ و اکثر کودکان و نوجوانان وحتی بزرگترها به این موضوع علاقه نشان می دادند ؛ و طبع آزمائی می کردند ... و شاید از همین رو است که برخی از جهانگردان ، و سفر نامه نویسان ، ایرانیان را مردمی معرفی کرده اند که به زبان شعر سخن می گویند و در حقیقت یا در گفته هایشان شواهد شعری قابل توجهی می آورند و نیز به طبع آزمائی و شبیه سرائی می پردازند .
شبیه سرائی در آن دهه 1340 ، به خصوص به صورت اشعار فکاهی و سرگرم کننده چنان که در هفته نامه مشهور « توفیق » می آمد نزد شاعران مبتدی ، متوسط و حتی گاه شاعران بزرگ رواج داشت . حقیقت این است که نشریه توفیق و به طور کلٌی فضای ادبی - اجتماعی آن زمان کودکان ، نوجوانان ، جوانان و... را به سوی شبیه سرائی ها و بعدا" سرودن های فکاهی و طنز سوق می دادند که شاید شاعرانی در طول عمر خود طنٌاز می شدند ....
منتهی شبیه سرائی به صورت جدٌیِ آن به نوعی متهم به سرقت ادبی می شد ؛ چنانکه بسیاری از عوام که شعرهای در یک بحر عروضی و در یک مضمون را هم سرقت معرفی می کردند ؛ حتی بسیاری از شعر های « استاد . ش » را هم سرقتی می دانستند و کپی کاری شده یا شبیه سرائی از شعر های خوب شاعرانی گمنام . حال آتکه شاید مشهورترین شاعر دهه ی 1340 در شعر فارسی و به ویژه شعر کلاسیک بود .
مشهور ترین شاعران دهه 1340 در شعر فارسی عبارت بودند از : استاد محمد حسین شهریار - دکتر مهدی حمیدی شیرازی - فریدون توللی - امیری فیروز کوهی ؟ - رهی معیری - دکتر پرویز ناتل خانلری - استاد رحیم معینی کرمانشاهی - مهدی سهیلی - هوشنگ ابتهاج - ابو القاسم حالت - ایرج دهقان ملایری؟ - پژمان بختیاری ؟ - نظام وفا - عباس فرات و ... که در یادداشت بعدی نام هایشان را می آورم
و از نوسرایان هم اخوان ثالث - فروغ فرخزاد - سهراب سپهری - فریدون توللی که بیشتر کلاسیک می سرودند ؟! و... نیز احمد شاملو - سیاوش کسرائی - و.... از همه شهیر تر : نیما یوشیج .
(1) آیا شما هم چنین گمانی دارید ؟