سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        قصه ی ماهی جسور
        ارسال شده توسط

        احمد پناهنده

        در تاریخ : دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۰۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۹۱ | نظرات : ۴

         
        قصه ی ماهی جسور

        روزی از روزها
        ماهی ِ جسوری
        همراه ماهیان ِ دیگر
        در تندی ِ آب
        گستاخی می کرد
        و آنچنان ماهرانه
        به این سو و آن سو
        جست وُ خیز می کرد
        که ماهیان دیگر را
        به شگفتی وا می داشت
        ناگه
        در این بازی حیرت آور
        طعمه ای دید
        معلق در سکون ِ آب
        که می رقصد
        و وسوسه می کند
        ماهیان را
        ماهی ِ جسور
        خیز برداشت
        تا طعمه را ببلعد
        اما ماهیان دیگر مانع شدند
        و گفتند مبادا
        بی محابا
        طعمه را در دهان گیری
        ماهی جسور گفتا
        چرا؟
        ماهیان گفتند
        این طعمه، دامی ست
        که صیاد گسترده است
        ماهی جسور
        نگاهی تلخ
        به ماهیان انداخت
        و گفتا
        مرا ترس بیگانه است
        زیرا
        آب حریم ماست
        و مبادا بترسیم
        و طعمه را دندان نگیریم
        این سخن بگفت و جستی زد
        و به سوی طعمه رفت
        صیاد در آینه ی آب
        به تماشا ایستاده بود که
        شکار به کمینگاه آمده است
        پس
        نخ ِ طعمه را شُل کرد
        ماهی جسور
        برای اینکه نشان دهد
        ماهیان دیگر بزدلند
        و خود با ترس بیگانه است
        نوککی به طعمه زد
        و سپس
        کمرش را تابی داد
        چرخی زد
        و دور طعمه به رقص آمد
        دوباره نوککی زد
        و بعد رقصی دیگر
        صیاد نخ طعمه را شل تر کرد
        ماهیان دیگر
        دوباره ندا سر دادند
        که این دام است
        مبادا از بی خردی
        به دام صیاد بیفتی
        و جان ِ جوان و جهانت را
        بابت این طعمه ی دام
        از دست بدهی
        ماهی جسور
        بی توجه به گفته ی ماهیان خردمند
        عقل و خرد را قورت داد
        و به جسارتش مغرور شد
        پس
        طعمه ی صیاد را
        هی نوازش داد
        و با نوک های ریزش در آب
        هی به تاب می چرخاند، طعمه را
        صیاد اما
        صبور وُ شکیبا
        همچنان به این بازی ِ مرگ ِ
        ماهی ِ جسور
        نگاه بود
        و هربار نخ طعمه را
        شل تر می کرد
        در این هنگام
        ماهی جسور
        با نوک زدن های بی انتها
        اشتهایش باز شد
        و دهان باز کرد
        تا طعمه را ببلعد
        اما به ناگاه
        سوزشی در سقف ِدهان و حلقش احساس کرد
        همینکه خواست
        طعمه را از دهان خارج کند
        خود را
        بیرون از آب
        درهوا دید
        که پرپر می زند
        و بعد
        در دست صیاد اسیر است
        اینجا بود
        ماهی ِ جسور
        گفته های ماهیان خردمند را
        در ذهنش مرور کرد
        که مبادا بی محابا
        طعمه را دندان گیری
        زیرا دامی ست
        که صیاد گسترده است
        و دریغا
        چه دیر بود
        این فهمیدن
        و دردا
        که جان داد
        جانش را
        در دست صیاد

        احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )

        توضیح:
        این یک قصه ای است پند آموز که به شکل پلکانی نوشته شده است که بهتر و با دقت خوانده شود. مپندارید که شعر است

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۵۱۷۴ در تاریخ دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۳ ۰۲:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2