سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        بازمی آیدعمونوروزظالم
        ارسال شده توسط

        الهه انتظاری(شقايق)

        در تاریخ : چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۲ ۰۳:۲۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۴۶ | نظرات : ۳۱

        ننه سرمابرقله نشسته است واشک میریزد،مردم اشک چشمانش رامی بینندکه ازکوه جاریست اما ابلهانه فکرمیکنندفقط برفست که با آمدن بهارآب شده است. ننه سرما به یاد می آوردخاطرات تلخ گذشته را....آن زمان که عمونوروز در آن شب خیال انگیزورویایی آن دم که مست هوس بودگفت::عزیزکم به زمین برو ومنتظرباش من نیزمیایم وآنگاه که بیایم برایت حلقه ای خواهم آوردازجنس ناب عشق....وباتوخواهم ماند تاهمیشه... ننه سرما باشوق چرخی زدوبقچه اش  به زیربغل حرکت کرد انقدرباسرعت که برگ درختان مسیرش زردشدندوریختندو مردم دادزدندپاییزرسید. چندی گذشت وخبری نشداماننه سرما ناامیدنبود  باشوروشوق لباس سفیدش راپوشیدودوباره به انتظارنشست اولین شب سال به عمونوروز پیامک داداماهرچه منتظرنشدجوابی دریافت نکرد دلش گرفت اولین شب ناامیدی....چه سخت بودوچه طولانی.... .مردم شهرکه تنهایی ننه سرمارادیدنددلشان سوخت..چندمشت آجیل  چندکاسه انار وچندقاچ هندوانه برداشتندوبه دیدارننه سرما آمدندشاهنامه خواندندازعشق بیژن ومنیژه داستانها گفتنداما بیچاره ننه سرمادلش قرار نداشت....حافظ هم تفالی دروغ زد به خاطردلخوشی ننه سرما((یوسف گمگشته بازآیدبه کنعان غم مخور))اما دیگراز پرده های شهناز و.....خبری نبود قلب ننه سرما ففط شورمینواخت پی درپی گذشت اولین شب طولانی سال با بی خبری ازعمونوروز وآغازشدتنهایی طولانی ننه سرما چهل روز دیگرهم گذشت اماننه سرما باورنمیکرد مرگ عشق عمونوروزرا ،،،دستانش هرلحظه سردتر میشدو نگاهش خسته تر دلش گرفت ودادزد شایدبشنود عمونوروز....صدایش در آسمان پیچید ونگاهش برقی شدودرختان جنگل راسوزاندکودکان ترسیدندومادران نفرینش کردندکه زودتربرود اما هیچکس تنهایی ننه سرما رانفهمید جزگرگ خونخواری که درلباس میش همدم ننه سرماشده بود. ننه سرما شنیدهمه ی کنایه ها وزخم زبانهارا اما.....دلش گرفت واشکش سرلزیرشد مردم  هور ا  زدند که با این اشک محصول خوبی دروخواهندکرد اشک ننه سرماازبیرحمی انسانها یخ بست وفروریخت واینبارمردم باشادی بیشتری دادزدند برف میباردبیاییدآدمکهای دیگری بسازیم وباز کلاه برسرشان گذاریم . روزهای دیگرهم گذشت به انتظار و انتظار وانتظار......... ننه سرما خسته وناامید گوشه ای کز کرده بود که ناگهان قلبش لرزید انگارصدای پای عمونوروز می آید!!!!!!!!!!!!! روزهابود که اینچنین شادنبود بلند شد کمی خودش راتکان داد چارقش را پوشیدتا برود به استقبال ...دستهایش راسایبان چشمانش کردولبخندزنان وبه افق نگریست آه ه ه ه ه ه ه ه ه خدایاچه میدید؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! عمونوروزتنها نبود درکنارش زیبارویی بود بالباس گیپورسبز وشالی ازشکوفه های سپیدکه بوی عطربهارنارنجش فضاراپرکرده بود!!!!!!!!!!!!!!!!! هردوآرام وعاشقانه  برکجاوه ای ازگل ،،،،بردوش پرندگان آوازخوان درگوش هم زمزمه میکردندعشق را!!!!!!!!!!!!! ننه سرما نزدیک شد نزدیک ونزدیکتر....آنقدرکه نسیم سردنفسش گونه های عمونوروز راقرمزکرد عمونوروز آرام گفت::ننه سرمامراببخش من وتو مناسب همدیگرنبودیم نخواستم که به بودنم عادت کنی وشایدهم خدانخواست باهم باشیم من تسلیم تقدیرشدم وصورت عمونوروز سیاه شدتا ابد ازاین دروغ ....من وبهارهردو عاشقیم وشاعر اماتو .....ببخش اگرجوابت راندادم چون درخدمت بهار غزل می سرودم دخترک سبزپوش فاتحانه لبخندی زد ومردم هلهله سردادنداماشکستن بی صدای ننه سرما راهیچکس به روی خودش نیاورد. ننه سرما آرام دنباله ی پیراهنش راجمع کرد وبهاردامن سبزش رابرروی دشت گسترد وپرندگان شروع کردند به مطربی ... ننه سرماصبرکن نرو من نیزمیخواهم باتوبیایم من نیز زهر لبخند رقیب راچشیده ام کمک کن تاباهم زانوان بی توانمان راحرکت دهیم بیا باهم برویم از این سرزمین انگار دلدلرمن وعمونوروزتو ازیک قماش اند بیا برویم  

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۳۵۵۶ در تاریخ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۲ ۰۳:۲۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2