يکشنبه ۴ آذر
معجزه دوستت دارم
ارسال شده توسط امنه رمضانی در تاریخ : شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ ۰۳:۰۷
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۳۶ | نظرات : ۱
|
|
تغییر دکوراسیون وگردگیری منزل خیلی زمان برده بود. حسابی خسته بودم. منتظر بودم همسرم از کار برگردد و با ابراز حرفهای خوب، خستگی را از مندور کند. بعد از یاعت کار با کوله باری از خستگی به خانه آمد. انگار از من خسته تر بود. بون اینکه توجهی به تغییر دکوراسیون داشته باشد. بعد از سلام و علیک همیشگی گوشه ای نشست و آب خنک خواست. آب آوردم. باز هم منتظر بودم اما هر چه بیشتر منتظر می ماندم بیشتر از بی توجهی اش ناامید و خسته می شدم. دراز کشید و خواست تا استراحت کوتاهی می کند من هم سفره غذا را آماده کنم. بدون اینکه چیزی بگویم، با تمام عصبانیتم گوشی موبایلم را برداشتم و به اتاق رفتم. پیامی را برای همسرم ارسال کردم: امروز کار منزل زیاد بود و نشد خیلی سراغت بگیرم. خسته نباشی. دوستت دارم.
و چند ثانیه بعد طولی نکشید که همسرم در پاسخ نوشت: عزیزم خونه با وجود زیبایی های تو زیباست. منم دوستت دارم.
و خستگی از وجود من رفت بدون اینکه دعوایی بین ما بوجود بیاید. این را مدیون معجون دوستت دارم هستم
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۹۸۶ در تاریخ شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ ۰۳:۰۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید