سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 22 فروردين 1404
    13 شوال 1446
      Friday 11 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

        جمعه ۲۲ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        کافه اندیشه (2)
        ارسال شده توسط

        سیده نسترن طالب زاده

        در تاریخ : ۱۰ روز پیش
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۶۰ | نظرات : ۱۰

        با نام و یاد ایزد منان  و درود و تقدیم احترام و مهر.
        در این قسمت از « کافه اندیشه»، به شاخه ای از فلسفه ی علم با نام فلسفه علم پساانسانی میپردازیم، با پرسشهایی که ورود به انها و مداقه در خصوص مفاهیم بنیادی نهفته درشان، در جهان امروز ضروری مینماید.
        فلسفه علم پساانسانی (Posthuman Philosophy of Science) شاخه ای  نوپدید در فلسفه ی علمست، که به بررسی تاثیرات پسانسانگرایی _Posthumanism_بر فهم ما از علم، روشهای علمی، و جایگاه انسان در فرآیند تولید دانش میپردازد.
        رویکرد پیش رو، مرزهای سنتی انسانمحوری (Anthropocentrism) در علم را به چالش میکشد و با توجه به پیشرفتهای فناوری، زیستشناسی ، و اکولوژیک، به بازتعریف رابطه انسان با طبیعت، فناوری، و حتی موجودات غیرانسانی خواهد پرداخت :
        دانشی که فلسفه، اخلاق و فناوری را در هم امیخته است!
        در فراسوی مرزهای سنتی انسان_محوری، فلسفه ی پساانسانی، ادراک ما از مفهوم علم و روشهای دانشورزی را به چالش میکشد، ارتقا میبخشد و با نظر به پیشرفتهای فن اوری، بایلوژیکی، اکولوژیک و...  حتی طبیعت گرایی انسانی و موجودات غیر بشری ابعاد نوینی را معنا میدهد،پساانسانگرایی، جنبشی فرهنگی و فلسفیست، از مرکزیت انسان در جهان فزاتر میرود و پیوند بشر با فناوری، اکوسیستم و موجودات غیرانسانی را شرح میدهد.
        فلسفه ی علم پساانسانی، در راستای پسابشریت،  اهداف علمی و روششناسی دانشورزانه،،حقایق پیشین و باورهای جوامع انسانی در خصوص حقایق علمی را دگرگون کزده است،این فیلد از فلسفه، با مفاهیمی ژرف، در فراسوی محوریت انسان پیش میرود، انسان را که قبل ازین بهعنوان سوژه ی برتر در گرانیگاه جهان آدمیان قرار داشت و طبیعت را که ابژه محسوب میشد، دگرگون میکند، و بر شبکه های پیچیده ی تعامل انسان،  فناوری و محیط، زیست مبتنیست. 
        در این حوزه، فناوریها به عنوان شریک انسان محسوب میشوند، مرزهای میان ماشین و انسان را در مینوردند و با ادغام این دو یعنی انسان و ماشین، به نظریات قابل تاملی در فیلد فلسفه و علوم میپردازند. از نمونه های این تفکر، نقش هوش مصنوعی در کشف داروها، تحلیل دیتای علمی و تعامل بین انسانی میتواند باشد،
        💡نظر شما خوانشگر گرامی چیست؟
        ۱_ایا فناوری میتواند به مثابه شریک انسان  در تکنولوژی، هوش مصنوعی و فناوریهای نانو باشد!؟
        ۲_
        شما خوانشگر محترم، نقش موجودات غیربشری، مانند حیوانات گیاهان، تک سلولی ها، ویروسها و..  را در تولید علم چگونه بازیابی و تشریح میکنید،   ایا دیتاهای جمع اوری شده توسط حسگرهای طبیعت مثل پوسشهای گیاهی، اقیانوسها و جو و...  به اندازه ی مدلهای انسانی حایز ارزش هست!؟
         
        در ادامه،مباحثی مانند اخلاق پساانسانی و پرسشهای متعاقب ان به عنوان مهمترین عناوین روز جهان شناخته شده هستند،
        پرسشهای اخلاقی تازه ای مانند مسئولیت انسانها در قبال موجودات اصلاح ژنتیک شده و یا حقوق رباتهای هوشمند،حقوق هوش مصنوعی و.. با عناوینی چون فاعلان اخلاقی ،
        💡نظر شما خوانشگران محترم در پاسخ یه سوالات زیر چیست!؟
        لطفا 💖هم اندیشی کنیم: 
         
        ۱_طراحی موجودات زنده  جدید، چالشهایی مفهومی درباره واژه _زندگی _ایجاد میکند، در این خصوص چه اطلاعاتی دارید، ایا این امر را در چهارچوب اخلاق میدانید یا خیر!؟
        ۲_ایا الگوریتمهای هوش مصنوعی، نوعی دانشمند میتوانند محسوب شوند، اگر بله،  چه حقوقی برای انها باید تعریف شود!؟
        ۳_
        در خصوص رابطه ی مغز و پردازشگرها، یا مغز و کامپیوتر،  تلفیق مخاطره امیز جدید پژوهشگاهها چه نظری دارید، اینده ی این شاخه از دانش را چگونه ارزیابی میفرمایید!؟ 
         


        و در پایان
        ۴_
        ما به عنوان کنشگران اندیشه،  چه چالشهایی را در خصوص دانش فلسفی پساانسانی میتوانیم ایجاد کنیم!؟
        با تمرکز بر ارزش ذاتی انسانها و نظر به برابری اجتماعی.
        نتیجه گیری:
        فلسفه  پساانسانی، با عبور از انسانمحوری سنتی، به علم کمک میکند تا پیچیدگیهای جهان امروز را بهتر درک کند؛ جهانی که در آن انسانها، فناوریها، و طبیعت در همتنیده اند. این رویکرد هم فرصتهایی  و هم چالشهایی ، ایجاد میکند و پرسشهای بنیادینی درباره هدف نهایی علم و جایگاه انسان دجهان پیش خواهد کشید.

         
        سخن پایانی✒️:
        فلسفه ی پساانسانی، در فراسوی اومانیزم کلاسیک، فرایندهای پویا را بدون سلسه مراتب با بازیگری تمام موجودات زنده شبکه حیات این کره خاکی بر میانگیزد، و فیلدهای گوناگونی از دانش و علم فلسفه را متحول کرده و خواهد کرد، با رد روایات  اخرالزمانی، امید را میتاباندو خواهان ارتقای همه جانبه ی انسان در مسبر تکامل است، همچنان که به تراژدی  انقراض گونه های زنده ی زیست تمرکز دارد. 
        پایان سخن اینکه،  پساانسان گرایی، بیانیه های شجاعانه ای برای عبور از انسانمحوری ویرانگر دارد زندگی را در تمامیت چندصدایی اش جاری و ساری میکند و نقوش نوینی را برای بازسازی جهات در پرتو اخلاق میتواند در اندازد.
         
         
         
         
        منابع:
         
        1_Braidotti, R. (2013). The posthuman Polity Press. 
        2_
        Barad,K. 2007). Meeting the universe halfway: Quantum physics and the entanglement of matter and meaning Duke University Press. 
        3_Ferrando, F (2019). PHilosophical posthumanism. Bloomsbury..
        و...




         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۵۴۰ در تاریخ ۱۰ روز پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت هزار بلبلِ دستانسرای عاشق را بباید از تو سخن گفتنِ دری آموخت برفت رونق بازار آفتاب و قمر از آن که ره به دکان تو مشتری آموخت همه قبیله من عالمان دین بودند مرا معلم عشق تو شاعری آموخت مرا به شاعری آموخت روزگار آن گه که چشم مست تو دیدم که ساحری آموخت
        شاهزاده خانوم

        دل های ما به صحن حرم خوش نمی شود ااا ما هم چنان کبوتر بی آشیانه ایم
        محمد حسنی

        م گفته ها را شنیدیم ناگفته ها را در بغضی فرو بردیم دیدیم رسیدن ز گفته ها نمی آید
        شاهزاده خانوم

        درویش ها به فقر خیانت نمی کنند ااا ما دست های پوچ به یک هیچ قانعیم ااا بیت دوست داشتنی بود بازم نوشتم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        قلبم چنانش می تپد کز پیرهن بیرون جهد ااا آیَد کنار قلب تو عشق و سلام ات بر دهد ااا بخشی از یک غزلم ااا سپاس بدروددد

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1