سه شنبه ۱۴ اسفند
تحلیل مریم گمار بر کتاب سپید دست به دامن بهار استاد رضا حدادیان
ارسال شده توسط مریم گمار در تاریخ : ۶ ساعت پیش
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۷ | نظرات : ۲
|
|
تحلیل از مریم گمار بر کتاب دست به دامن بهار از رضاحدادیان
تحلیل دو شعر ازکتاب دست به دامن بهار
(شعر سپید کوتاه ) از استاد رضا حدادیان
منتقد و نویسنده : مریم گمار
شکلوفسکی میگوید کار اصلی هنر ایجاد تغییر شکل در واقعیت است و هدف اصلی زبان ادبی این است که عادات ادراکی و احساسی را در شعر با استفاده از اشکال غریب و غیرعادی برهم بزند و این یعنی آشنا زدایی.
در واقع باید بگویم:
هرچه متن معمولیتر باشد نیت مؤلف آشکارتر و هرچه متن ادبی عالیتر و زبان ادبیتر میشود، ظرفیت تاویل پذیری شعر بیشتر میشود. از این میان ممکن است یکی از تاویلها با نیت شاعر یکی باشد و از نکتههای مثبت اشعار رضا حدادیان تاویل پذیر بودن شعرهایش و آشنازدایی در زبان ادبی است.
۱_
دهان شکوفه
پر از کلماتیست
که در ذهن درخت مانده بود
رضاحدادیان "صفحه ۳۷ "
همان طور که میدانیم یکی از نکات کلیدی در شعر سپید حالا چه کوتاه، چه بلند برای رسیدن به شعر چند لایه و معناگریز، استفاده درست از نماد و نشانههاست.
و اینجا با استفاده از نماد و نشانهی (شکوفه) و اندیشه خوب شاعر، توانایی او در استفاده از چند معنایی نشانهها، مخاطب را وادار به تفکر بیشتر میکند. یعنی در خلق آثارش موفق بود. شاید (شکوفه) در نگاه اول نمادی از زیبایی و آغاز طبیعت و شور زندگی باشد، اما در تاویل دوم که به نظر بنده بیشتر مد نظر شاعر بوده، با آرایه تشخیص جان گرفته، او را چون انسانی میبینی. در واقع با هنجارشکنی و برجستهسازی که در این شعر شکل گرفتهاست، پیش رو هستی. اگر چه از نشانههای عینی و طبیعی مانند شکوفه و درخت استفاده شده اما در نهایت، فضا و تخیل شاعرانهی شاعر کاملاً به سمت سورئال (فراطبیعی) و تصویر ذهنی کشیده میشود چرا که مرز خیال و واقعیت را با ترکیباتی تازه مانند (ذهن درخت) و (دهان شکوفه) در مینوردد و به کشفی جدید در جان شعر و کلمات میرسد که در واقعیت دیده نمیشود و ما با شعری لایهمند و معناگریز پیشرویم.
نکته دقت کنید ؛
ما اینجا با سه سطر روبرویم که اگر سطر سوم را حذف کنیم اصولا روایت بی معنا خواهد شد👇
دهان شکوفه
پراز کلماتیست
اگر بخواهیم همین جا شعر را به پایان برسانیم
اینجا برای ما سوال پیش میاد یعنی چه؟ چرا؟ این شعر کوتاه روایتش ناتمام مانده و نتیجه ندارد ؟
بنابراین هر چه تعداد سطر ها طول بکشید یکشعر کوتاه باید یک تصویرسازی و یک محوریت درست داشته باشه و به نتیجه برسد
قانون هر شعر ساختار مند ودارای وحدت به نتیجه رسیدن و شکل گرفتن تصویر سازی زیباست
وقتی در یک شعر کوتاه ما با آن رو برو می شویم
باید یک تصویر ،یک محور و یک هسته داشته باشد،
پس می بینیم که در اینجا به خوبی مولفه های شعر کوتاه رعایت شده
نه تنها در نهایت ایجاز، شعر تاویل پذیر می باشد
بلکه از یک محوریت برخوردار است چرا که شکوفه و درخت باهم تناسب معنایی دارد و یک تصویر را در ذهن تداعی میکند
بنابراین چیزی که خیلی مهم است
یک شعر کوتاه باید دارای یک وحدت ، یک تصویر ویک روایت و در نهایت لایه مند باشد
چرا میگویم لایه مند؟
شعری که دارای معنا نباشد بی شک تخیل شعری در آن وجود ندارد و از اشعار زبان امروز محسوب نمیشود
۲_
هر روز
چنار پیر
برای پرندهها
تکه تکه
آفتاب میریزد
رضا حدادیان
"صفحه ۲۳"
این شعر در فرم شعر کوتاه است که یک روایت و تصویر را بیان میکند، اما کاملاً تاویلپذیر و لایهمند است.
ایشان سطربندی را بهخوبی رعایت کردهاند.
در تاویل اول، تاویلی عینی به ذهن خواننده متبادر میشود و درخت چناری را تصور میکند که از لابلای شاخههایش نور آفتاب به زمین میتابد و تصویری زیبا میسازد.
در تاویل دوم، تصویری سورئال و ذهنی است که به درخت تشخص داده و درخت چنار را انسانی فرض میکند که برای پرندهها تکههای آفتاب میریزد و کاملاً تصویری سورئال ایجاد میکند و این فراواقعی بودن، شاعرانگی و ذهنیت بالای شاعر را میرساند.
شعر ایشان دارای انسجام و وحدت کافی است و در آن از تکنیک تکرار استفاده شده است.
تکرار کلیدواژهی "تکّه" که یک بازی زبانی است، باعث ایجاد موسیقی و زیبایی شعر میشود و این از نقاط قوت استاد حدادیان است که نهتنها تکنیکها را بهخوبی رعایت میکنند، بلکه پابهپای زمان پیش میروند. چراکه شعر، رودخانهای پویاست و همیشه باید رو به جلو پیشرفت کند.
اما در مورد زبان ادبی، زبان ایشان امروزی و کاملاً لایهمند است و تصاویری سورئال به نمایش میگذارد.
برای مثال، در آن استعاره موج میزند و در این شعر، به جای نشانهی "دانه" از نشانهی "آفتاب" استفاده شده است که خود یک کلیدواژهی عینی است، اما از آن کارکرد ذهنی میکشد و باعث فراواقعی شدن شعر میشود.
خوب میدانیم که نام بردن اسم در شعر سپید، ارجاع برونمتنی را همراه دارد و مطمئناً ارجاع برونمتنی، ارجاع درونمتنی را نیز با خود دارد.
باید بگویم: ایشان در مدرنیسم قدم میزند و همین باعث بالا رفتن سطح شعر ایشان در میان شاعران دیگر این دوره میشود و همیشه بینامتنیت را در اشعار ایشان میبینیم؛ چراکه تلفیقی از گذشته و اکنون است.
در این شعر، از آرایههای ایجاز، تشخیص، استعاره، ارجاع برونمتنی، تکرار و بازی زبانی استفاده شده است و همچنین مکالمه و مونولوگ با خود در شعر شاعر وضوح دیده میشود.
مریم_گمار
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :

|

|

|

|

|
این پست با شماره ۱۵۴۹۱ در تاریخ ۶ ساعت پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
این زاویه دید، نوعی پارادوکس (متضاد معنایی) هم در خود دارد:
سکوتی که فریاد میشود
حرفهایی که بیصدا ماندهاند اما در نهایت شکوفه میکنند
از این منظر، شعر میتواند استعارهای از احساسات فروخوردهی انسان هم باشد، که سرانجام به شکلی هنری، شاعرانه، یا حتی طبیعی جلوهگر شده است.
نظر شما چیست؟!