سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 دی 1403
    8 رجب 1446
      Tuesday 7 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۱۸ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        نامه شماره دو
        ارسال شده توسط

        مجتبی رحیمی

        در تاریخ : دیروز
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۹ | نظرات : ۱

        ای همسر و همدم بی‌همتای من
        لیلا جان، سلام! هر روز و هر شب که می‌گذرد، فکر و یاد تو در تمام لحظاتم جاری است. نمی‌دانم چگونه این دلتنگی بی‌پایان را برایت شرح دهم، اما می‌دانم که هر لحظه بدون تو، مانند شب بی‌ستاره‌ایست که در انتظارت می‌گذرد. 
        زندگی بدون تو، بی‌رنگ و خالی است. هر لحظه که به تو فکر می‌کنم، صدای خنده‌هایت در گوشم طنین‌انداز می‌شود و نگاهت تمامی افکارم را پر می‌کند. بی‌تو، روزهایم سخت و شب‌هایم بی‌پایان می‌شوند.
        امشب در سکوت شب، وقتی به تو فکر می‌کنم، تمامی آن لحظات شیرین و خاطرات زیبایی که با هم گذراندیم، در ذهنم زنده می‌شوند. دلم می‌خواهد که این نامه بتواند احساساتم را به خوبی برایت بازگو کند. شاید هیچ کلمه‌ای نتواند به اندازه کافی عمق عشق و دلتنگی‌ام را برایت بیان کند.
        لیلا جان، هر لحظه دوری از تو، مانند زخم عمیقی در قلبم است که هیچ گاه التیام نمی‌یابد. کاش می‌توانستم در کنارت باشم و لحظات زیبایی را با هم بگذرانیم. بدان که هر جا باشم و هر کاری که انجام دهم، همواره به تو فکر می‌کنم و دلتنگ تو هستم.
        از زمانی که با هم آشنا شدیم تا به امروز، هر لحظه‌ای که در کنار تو بوده‌ام، برایم به یاد ماندنی و پر از عشق بوده است. تو نه تنها همسر من، بلکه همراه و همدمی بی‌نظیر هستی که زندگی‌ام را پر از شادی و معنا کرده‌ای. هر بار که به تو فکر می‌کنم، گویی همه چیز در زندگی‌ام رنگی تازه به خود می‌گیرد.
        تو همان کسی هستی که با حضورت، تمامی دردها و مشکلات زندگی‌ام را به فراموشی می‌سپاری. هر لحظه‌ای که با تو سپری می‌کنم، گویی در دنیایی رویایی و بی‌نهایت خوشبختی زندگی می‌کنم. عشق تو برای من مانند نسیمی دلپذیر است که همه چیز را تازه و شاداب می‌کند.
        این نامه را نوشتم تا بدانی که همیشه در فکر و دلم هستی. هرگاه که به تو فکر می‌کنم، زندگی‌ام رنگی تازه می‌گیرد و روزهایم از حضورت معطر می‌شود.
        با عشقی بی‌پایان و دلی تپنده از دلتنگی
        قدح

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۳۵۵ در تاریخ دیروز در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۳ شاعر این مطلب را خوانده اند

        مجتبی رحیمی

        ،

        محمد شریف صادقی

        ،

        مرتضی میرزادوست

        نقدها و نظرات
        مرتضی میرزادوست
        دیروز
        سلام و عرض ادب استاد رحیمی گرامی خندانک
        دلنوشته ای دلنشین و زیباست

        شب فراق که داند که تا سحر چند است
        مگر کسی که به زندان عشق در بند است

        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1