سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        فوزیه بشارت نویسنده‌ی بیجاری
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی (صحرا)

        در تاریخ : شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۰:۳۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۶ | نظرات : ۲

        بانو "فوزیه بشارت" نویسنده‌ی کردستانی، زاده‌ی سال ۱۳۴۹ خورشیدی، در بیجار است.
        خانم بشارت، نخستین نویسنده‌ای است، که با گویش کُردی گروسی داستان نوشته است. داستان‌هایش در خارج از ایران از جمله اقلیم کردستان و آلمان به چاپ رسیده‌اند.
        داستانی با نام حسرت از این نویسنده کُرد در‌ کتاب «دژە دەژ» پن کُردی آلمان نیز به چاپ رسیده است.

        ◇ کتاب‌شناسی:
        - سەرچووپی ئاگر لە ڕیخەسیە (رقص آتش در ریگ سیاه) / ۱۳۹۷ [شامل چهار داستان] 
        - هورمسگەگان ژنیگ (اشک‌های یک زن) / ۱۳۹۹ [این کتاب توسط خانم "مستوره درخشی" به فارسی ترجمه شده است] 
        - رمان سەمای‌چارەنۊس (رقص سرنوشت) / ۱۴۰۱ [این کتاب توسط خانم "هدیه مسروری" به فارسی ترجمه شده است] 
        و...

        ◇ بخشی از کتاب رقص سرنوشت:
        سایه‌اش سکوت کرد و نگاهش را به کامیار دوخت که روبه‌روی خودش درون آینه قدی ایستاده بود متوجه شد که لب‌های کامیار از هم باز شدند و چیزی را زمزمه کردند گوش به زنگ ایستاد. زمزمه‌ی کامیار با خودش را شنید که چه می‌گوید. می‌گفت: اگر من نویسنده بودم، داستانی تلخ می‌نوشتم؛ تلخ‌تر از خیال‌هایم، تلخ‌تر از خاطراتم، اسم داستانم را هم می‌گذاشتم: «رقص سرنوشت».
        در آینه نماند. به یاد روزی افتاد که زیر درخت چنار به هناسه گفت: سرنوشت تو می‌تونه به دست خودت رقم زده بشه... بغض راه گلویش را بست.
        پشت به هناسه ایستاد شانه‌هایش لرزیدند. هناسه گفت: تو گریه می‌کنی، کامیار!؟
         
        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی (صحرا) 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۰۷۵ در تاریخ شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۰:۳۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۳ ۲۲:۴۵

        سلام نازنین بانو زیبا بود خندانک خندانک

        عارف افشاری  (جاوید الف)
        شنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ ۱۷:۴۳
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4