سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        چفت در
        ارسال شده توسط

        محمدرضا آزادبخت

        در تاریخ : شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲ ۰۳:۴۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۷۳ | نظرات : ۴۳

        نیاز به فکر کردن نیست وقتی جنجال برانگیز از خواب بیدار می شوم 
        وقتی هیجان را شبیه باروت مایه وحشت خود می کنم 
        حالا تا توان یک شلیک و درخواست یک اجابت همچنان باید شتاب کرد تاشبیه انفجار ،شوق زده گلوله ها را پیشکش کرد 
        مادر جان التماس آمیز فریاد بزن سر غلتان روی توپ گاهی از روی مهربانی نیست .نمیخواهم مثل برق بسویت بیایم و دستت را ببوسم 
        خوب می دانم پیشکشی مرا قبول نخواهی کرد
        مادر مدتها بود تعریف درستی برای آرزو نداشتم 
        هرچه پیشتر می روم می خواهم حال نامساعد خودرا جایگزین این وحشت کنم
        نمی خواهم شبیه دلسوزی اولیه مرا خوش قلب بدون دشواری اندک اندک بر وجدانم احاطه پیدا کنی 
        آری در هر جایی ختم به اول ،اول به ختم مرا اختصاص به لطف و مهربانی خود قرار مده تا معلوم شود نظرات متغیر گاهی از لطف فراوان تر می شود 
        یکریز و تندریز مرا به حال خود رها کن 
        گاهی در بند کلاهم می خواهم خاطرات را آویزان کنم 
        مادر به نظرت خاطرات خود را خواهند کشت 
        تا اندازه ای تهدید آمیز و سریع مرا به آشفتگی و لرزان بودن فرمان بده 
        گاهی می خواهم چفت به چفت در دوباره  یادداشت ها را آویزان کنم 
        وبا انگشت لای در مادام که فکرت را برهم نزند چشم هایم را پنهان کنم 
        آری به عکس می خواهم بالای سرم هرگز گریه نکنی 
        خوب می دانم یادداشت ها را خواهی خواند 
        چفت در صدا داد و یادداشت را انداخت و باز شد وانداخت 
        با احترام کوچک گرد شده از بزرگترین رقم فرزندت مادر 
        محمدرضا آزادبخت
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۴۱۹۸ در تاریخ شنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۲ ۰۳:۴۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0