پنجشنبه ۲۴ آبان
دنیا
ارسال شده توسط آذر مهتدی در تاریخ : سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۵۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۸ | نظرات : ۱۴
|
|
زنی را دیدم که بازار را در زنبیلش حمل می کرد، مردی به دنبالش
می دوید و کودکی با سبدی از التماس محبتش را گدایی می کرد،
مرد دستهایش را در جیب پنهان کرده بود. شاید تتمه دارایی اش را محکم چسبیده تا به تاراج نرود. زن با لبخندی بزرگ بر لب نمی دانست بازارش را کجای خانه بچیند.کودکی گرسنه دستش را دراز کرد تا شریک ساندویجی شود که پسر در دستانش جا نمیشد چه رسد در دهانش.
زتدگی؛ زنی با زنبیل پر از نیازهای بی نیازی ست. از همان جنس که آرزو داری داشته باشی و نداری و اگر داشتی هم فقط داشتی. دلت را خوش که نمی کرد، به هیچ دردت هم نمی خورد. همیشه مردی به دنبال آن در حال آمدن است نمی داند به قد و بالای زن توجه کند یا زنبیل بزرگ دنیایی که با خود می برد. پسرک هم ریزه خوار عشق و خواستن است که بزرگ نمی شود. رشد نمی کند اما همیشه وجود دارد. هست تمام نمی شود. زن با آرایش غلیظی که دارد گاه زیبا و گاه زننده به نظر می رسد. پشت سر را که نگاه می کند، صف طولانی را می بیند که چشم به او دوخته و دنبالش کشیده می شوند با زنجیری که به زنبیل او متصلند.
ما در پی زنبیل حاجات زمینیم
زنجیر ی از وابستگی های قدیمی
از درد خواهان مُسکن های دردیم
دردی که درمانش بُود، سیری پذیری
جنسِ تنمان خاک و آب و، روحمان پاک
از خاک خود پاشیده بر چشمان افلاک
ما روحمان را بند خاک انداز کردیم
جارو زدیم خود را ولی در خود تنیدیم
آوارگی ها را به یک" شب واره" دادیم
خود را برای صبح بی صبحانه خوردیم
ما در تلاش جمع زنبیلی پر از خار
از باغ گل، تنها به یادش غبطه خوردیم
از خانه و شهری که پر بود از خوشی ها
یک قصه از سیب و فریب و مار خواندیم
شاید بیابان گردی ما یک بهانه است
دنبال باغ عشق و آزادی که خانه است
ما خسته ایم اما نه از دست زمانه
از دست دل تنگی روزانه، شبانه
آتش گرفته قلبمان از سوزش قهر
اما سر آشتی، ندارد بار دیگر
ما را رها کرده که از نو خود بسازیم
یک آدم محکم که با سیب؛ دل نبازیم
19بهمن99
آذر.م
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۳۴۲۸ در تاریخ سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۵۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
درود بانو جان نازنینم سپاسگزارم زیبا خوانش پر تجسم شماست درپناه خدا | |
|
درود بر شما جناب کاظمی نیک مهربان سپاس از حضور پر گلتان احسنت به نگاهتان پوزش تاخیر در بازدید از کارهای زیبایتان حتما در اولین فرصت | |
|
درود مهر بانو جان عزیزم سپاس از لطف نگاهتان زیبا خواندید | |
|
درود جناب اکرمی گرامی سپاس از لطف نگاهتان و نگاه هنرمندانه و پر مهرتان | |
|
درود جناب نظری سرمازه گرامی سپاس از مهرنگاهتان زیبا نگاه پر مهر شماست | |
|
درود بر شما نیلوفر نازنین سپاس از لطف نگاهتان زیبا خواندید بمانید به مهر عطر وجودتان در جهان هنر ماندگار | |
|
درود فیروزه بانوی نازنین سپاسگزارم خوشحالم که دوست داشتید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبابه تصویر کشیده بودید واقعا در عین دردناکی لذت بخش بود
در پناه خداوند محفوظ باشید