سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        ✍️ اصول نگارش درس دوازدهم
        ارسال شده توسط

        سید هادی محمدی

        در تاریخ : يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۵:۴۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۱۵ | نظرات : ۱۱۳

         
         
         
        بسم الله الرحمن الرحیم 
         
        انواع واو در زبان فارسی 
         
        حرف واو سی‌امین حرف و یکی از پرکاربردترین حروف در زبان فارسی است. این حرف از جمله حروفی است که در ساختار جمله هم ایفای نقش می‌کند؛ یعنی نقش دستوری خاصی را می‌پذیرد و با توجه به موقعیت قرار گرفتنش در جمله، معنا و مفهوم یک یا چند کلمه را به تنهایی به عهده می‌گیرد. علاوه بر این، از مصوت‌های بلند زبان فارسی حرکت‌ فتحه یا ضمه را (با توجه به کاربردش در جمله یا کلمه) می‌پذیرد و از آن به عنوان پایه همزه نیز استفاده می‌شود. دستورنویسان برای انواع واو در زبان فارسی دسته‌بندی‌های مختلفی در نظر گرفته‌اند.
        در نگاه نخست انواع واو در زبان فارسی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد، یکی واوهایی که نقش‌های دستوری و زبانی دارند و به کلمات و جملات قبل و بعد خود نقش‌های دستوری می‌دهند، دوم واوهایی که علاوه بر نقش دستوری، معنا و مفهومی را نیز انتقال می‌دهند.
         
        واو با نقش دستوری 
         
        واو در زبان فارسی از نظر دستوری به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند که عبارتند از؛
        انواع واو از نظر دستوری
        1 واو عطف 
        2 واو ربط 
        3 واو حالیه یا قید ساز 
        4 واو ضمیر 
        5 واو معدوله 
         
        واو عطف
        هر گاه واو میان چند کلمه و اسم که نقش یکسانی دارند بیاید، آن را واو عطف می‌نامند. کلمه‌ای را که قبل از واو عطف می‌آید معطوف الیه و کلمه‌ای را که بعد از آن می‌آید معطوف می‌نامند، برای مثال:
         
        مریم و فاطمه گفتند.
         
        در این جمله مریم و فاطمه هر دو اسم هستند و هر دو نقش فاعلی دارند. از آنجا که واو میان این دو اسم، واو عطف است، مریم معطوف الیه و فاطمه معطوف است.
        یا مثال‌های زیر:
         
        آریا دانا و باتدبیر است.
         
        ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند.
         
        نکته: اگر تعداد کلمات معطوف، بیش از دو مورد باشد، فقط میان دو کلمه آخر، واو می‌آید و سایر کلمه‌ها را با ویرگول از یکدیگر جدا می‌کنند. ویرگول در این شرایط در معنای واو است و کلمات را به هم معطوف می‌کند:
         
        استان‌های فارس، گیلان، خراسان، آذربایجان شرقی و سمنان همچنان از استان‌های قرمز کرونایی هستند.
         
        باید توجه کرد که واو در گذشته با صدای «اُ» تلفظ می‌شده است. امروز در محاوره نیز به همین شکل خوانده می‌شود اما در پاره‌ای از موارد، در نوشتار زبان فارسی و تحت تأثیر از واو مفتوح در زبان عربی، با فتحه خوانده می‌شود. پس اگر بخواهیم برای سهولت کار، یک قانون کلی وضع کنیم؛ می‌توانیم بگوییم هر وقت حرف واو بین دو کلمه باشد، به صورت «وُ» و هر زمان بین دو جمله باشد به صورت «وَ» و در آغاز جمله نیز (به ویژه در شعر) به شکل مفتوح (وَ) تلفظ می‌شود.
         
        دیدم که نصیحت نمی‌پذیرد وَ دم گرم من در آهن سرد او اثر نمی‌کند.
         
        و دیگر که اندر دلش راز شاه
        بدارد نگوید به خورشید وُ ماه
         
         
        واو در گفتار، محاوره و زبان شعر، گاهی کامل حذف می‌شود.
         
        پدر مادرش واکسن زدند.
        پدر و مادرش
         
        نگارینا روا داری بدین سان
        تو اندر خانه من در برف و باران
         
        واو ربط
        واو ربطی، واوی است که میان دو جمله با معنای پیوسته به کار می‌رود. به همین دلیل عده‌ای آن را واو ربط هم‌پایه‌ساز هم نامیده‌اند.
         
        من واکسن زدم و به مسافرت رفتم.
         
        این دو جمله در عین حال که هر یک جمله‌های مستقلی هستند و هیچ یک جزئی از جمله دیگر نیست، با واو ربط، هم‌پایه شده‌اند.
         
        نکته: واوی که بین چند فعل به کار رود، واو ربط محسوب می‌شود.
         
        آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.
         
        در میان جملاتی که با حرف واو ربط هم‌پایه می‌شوند، مانند واو عطف، می‌توان ویرگول را میان جملات آورد و دو جمله آخر را با واو به هم مربوط کرد، برای مثال:
         
        بقدر هر سکون راحت بود بنگر مراتب را
        دویدن، رفتن، استادن، نشستن،‌ خفتن و مردن
         
         
        واو حالیه یا قیدساز
        مقصود از آوردن این واو بیان حالت است یعنی معنای در حالی‌که و حال آنکه را دارد.
         
        عاشقم و معشوقی ندارم.
        یعنی عاشقم [در حالی‌که] معشوقی ندارم.
         
        بلند آسمان پیش قدرت خجل
        تو مخلوق و [در حالی که] آدم هنوز آب و گل
         
         
        وفا نکردی و [در حالی که] کردم! جفا ندیدی و دیدم
        شکستی و نشکستم! بریدی و نبریدم
         
         
        واو ضمیر
        واو ضمیر، نوعی ضمیر شخصی است که بیشتر در شعر و نظم با مخفف شدن الف از ابتدای اوی ضمیر در جمله می‌آید و از مرجعش خبر می‌دهد، مثل:
         
        کاو مخفف شده که او
         
        چنو مخفف شده چون او
         
        ورا در شبستان فرستاد شاه
        زهرکس فزون شد ورا پایگاه
         
         
        واو معدوله
        معدوله در لغت به معنای تغییریافته است. در دستور زبان این واو را واو بیان حرکت نیز نامیده‌اند، یعنی آنچه نوشته می‌شود، ولی خوانده نمی‌شود. این واو بعد از حرف خ می‌آید، مثل کلمات زیر:
         
        خواهر، خواهش، خوردن، خواسته و ...
         
         
        یا حسین بن علی 
         
        ادامه دارد.......... 
         
         
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۳۳۴ در تاریخ يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۵:۴۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0