سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      گل اقاقیا
      ارسال شده توسط

      احمد پناهنده

      در تاریخ : پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۳:۱۵
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۳ | نظرات : ۱۶

      دلم برای درختان اقاقیا تنگ شده است
      فکر نکنم کسی باشد که از بوی خوش گلهای درخت اقاقیا سرمست نشود
      در هر نقطه ای از جهان که باشی و درختان اقاقیا را با چشم ببینی
      اول از همه بوی خوشش تو را مست می کند
      هرچند بوی اقاقیا در همه جا یکسان نیست
      اما در محیط معتدل و گرم-بویش- هر انسانی را، آنچنان سرخوش و سرمست می کند که دوست دارد لحظاتی را زیر درخت بماند و بوی خوش اقاقیا را نفس بکشد
      آری
      بوی گل اقاقی، چون بوی گل یاس، با نسیم پخش می شود و محیط را معطر می کند
      بویژه هنگامی که کمر روز شکسته می شود و خورشید به سمت غرب می رود و غروب می کند
      همینکه هوای اندکی خنک شد، بوی گل اقاقی، محله و شهر را سرشار از عطر می کند که حس خوش زندگی عاشقانه، در انسان شکوفا می شود
      باغ ملی لنگرود که آنزمان به این شکل امروزی اش در نیامده بود، چند درخت نسبتن قطور اقاقیا داشت
      و غروب ها همه ی عشق من و دوستان این بود، که زیر درختان اقاقیا بنشینیم و از بوی خوش گل اقاقی لذت ببریم
      الحق که بوی خوشی داشت
      و ما گاهی تا صبح زیر درختان اقاقیا می نشستیم و با عطر دل انگیزش، نفس در ریه می دادیم و معطرد می شدیم
      نمی دانم و راستی نمی دانم که آیا هنوز آن درختان اقاقیا در باغ ملی لنگرود، قامت بلندشان را، افراشته دارند یا نه
      اما وقتی در اینجا یعنی غربت، از زیر درختان اقاقی رد می شوم
      با اینکه بوی اندکی شامه ام را نوازش می دهد. اما اعتراف می کنم نه آن بوی اقاقی لنگرود را دارد و نه آن طعم ِ صفا دهنده ی درون و بیرونت را که در لنگرود آن را نفس می کشیدی
      اقاقیای لنگرود ِ جوانی ام، در کنار یاس های مست کننده، در هر غروب، دل انگیزترین بوهای خوش روزگار را داشت
      و دردا چه غریبانه از همه ی این دلخوشی ها و خاطرات شیرینم دور هستم و فقط در خلوت خودم در این روزها، بوی خوش گل اقاقی و یاس را در خیالم نفس می کشم تا روزی رسد که من گلهای یاس و اقاقی را در شهر زادگاهم بو بکشم
      چنین باد
      احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۳۳۳۱ در تاریخ پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۳:۱۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      سید هادی محمدی
      پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۴:۱۰
      خندانک
      احمد پناهنده
      احمد پناهنده
      جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۳۹
      درود بر شما و سپاس
      خندانک
      ارسال پاسخ
      شاهزاده خانوم
      پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۶:۳۰
      مخور غم گذشته.. گذشته‌ها گذشته
      هرگز به غصه خوردن گذشته برنگشته

      به فکر آینده باش دلشاد و سر زنده باش
      لذت ببر از گل‌ها و باغ‌های همان دیار.. خندانک

      درود جناب پناهنده بزرگوااار خندانک
      اینهمه اذیت نکنید خودتون رو.. اکنون اکنون را دریابید خندانک خندانک
      احمد پناهنده
      احمد پناهنده
      جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۴۲
      درود خانم شاهزاده عزیز و گرامی
      سپاس از تو جه و حضور خوشرنگ شما
      حق با شما که باید حال را خوش بود
      و من نیز یوکی از افرادی هستم که حال را خوشم
      اما چه کنیم که خاطرات با ما است و باید واگویی شود
      این شعر هم تقدیم شما مهربان دوستم
      حال را خوشم

      من نه غم ِ فردا خورم وُ نه دیروز
      حال را خوشم درود ِ من بر امروز

      دیروز برفت وُ نیز نیامد فردا
      شادا که خوشم کنون ِ خود را هر روز

      احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )
      مهرتان پایدار
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نیلوفر تیر
      پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۸:۴۴
      خندانک خندانک خندانک درود جناب لنگرودی
      احمد پناهنده
      احمد پناهنده
      جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۳۳
      درود بر شما خانم نیلوفر تیر نازنین
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      نیلوفر تیر
      پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۸:۴۷
      بوی خوش بهارنارنج و اقاقیا بین درختان شمال هر آدمی رو از دنیای مادی جدا می کند خندانک
      احمد پناهنده
      احمد پناهنده
      جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۴۵
      همین طور لست دخت نازنین ایرانزمین شاعر خوب خانم نیلوفر تیر عزیز
      اردیبهشت ماه، ماه عطرباران گلهای بهار نارنج.
      اقاقی
      یاس و و و است
      درود بر شما و سپاس از حضورتان
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جواد کاظمی نیک
      پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۰:۵۹
      درودبرشما استاد پناهنده عزیزم 🌺🌺🌺🌺
      🌼🌼🌼
      🏵🏵
      💐🌺🌺🌺🌺
      🌼🌼🌼
      🏵🏵
      💐🌺🌺🌺🌺
      🌼🌼🌼
      🏵🏵
      💐
      احمد پناهنده
      احمد پناهنده
      جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۳۷
      درود بر شما و مهربانی شما آقای کاظمی نیک گرامی
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۳:۳۵
      خندانک خندانک خندانک

      یاد سریال کوچه اقاقیا با بازی مرحوم منوچهر نادری افتادم درود
      احمد پناهنده
      احمد پناهنده
      جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۳۸
      سپاس از توجه شما آقای اقشاری گرامی
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      عارف افشاری  (جاوید الف)
      پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۱۳:۳۵
      نوذری
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      پنجشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۲۳:۲۷
      درود🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
      احمد پناهنده
      احمد پناهنده
      جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۱:۴۳
      درود و سپاس ِقای انصار ارجمند
      خندانک
      ارسال پاسخ
      حسن زمانی
      يکشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۰:۱۹
      درود و هزار درود
      🌺🌹🌺🌹🌺🌺
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      ساسان نجفی(سراب)

      نیست جز عشق خالق هستی نام و نشان دلم
      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1