يکشنبه ۲ دی
دلنوشته
ارسال شده توسط راشد نصرت سراوان در تاریخ : جمعه ۱۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۰۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۶۵ | نظرات : ۳
|
|
دلخوشیهایم را بگو،بغضهایم را بگو،تمامه مرا بگو ؛با کدامین سخن به تو ابراز کنم ...من دکلمه های صدای تو را دوست دارم،قلبم را به تپش وادار میکند.قلبم را به زندگی،امیدوار میکند.تو،تپش قلب منی،با کدامین بهانه بگویم که دوستت ندارم!من هنوز تو را بی وفا جان دوستت دارم و دوستت خواهم داشت.برایم با نا مهربانی سخن مگوی،قلبم خواهد ایستاد ؛از تپشی که برای توست.آن حرفهایت چه شد که گفتی:قلبی که دوستت دارد را دوست بدار...من که دوستت دارم(مائده ح)
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۵۴۳ در تاریخ جمعه ۱۵ مهر ۱۴۰۱ ۰۲:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
سلام.متشکرم.ما آدما هر چقدر خودمون رو نگه داریم تا لبریز نشیم از اون چیزی که درون قلبمون هست اما وقتی درونمون پر بشه دیگه راه چاره ای وجود نداره چون ظرفیتی دیگه وجود نداره و اینطور هست که هر طور هست آشکار میشه.غم و شادی و یا هر چیزی دیگه اینطور هست،گاهی باید آدم خودشو سبک بکنه تا خفه نشه تا طوری نشه که بمیره و مجبور به تغییر خودش بشه.. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تمام کلمات این متن بارها در دل چرخیده اند از احساس جان گرفته اند
افرین 🌹🌹🌹👏🏼