جمعه ۲ آذر
زندگی سرابی بیش نیست!
ارسال شده توسط دانیال فریادی در تاریخ : سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۴:۲۹
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۴۶ | نظرات : ۰
|
|
سراب را من سراب نمی دانم.
سراب جای نفس کشیدن احساسات م هست.سراب جای سنگ ریزه های دوران کودکی ام هست که با آنها قلعه ی می ساختم که خورشید فقط به او می تابید .من حتی شهر سراب را هم دارم.شاید جایی آن دور دور هاست..
بین دو رود..بین دو کویر.شاید مریخ هم سرابی بیش نباشد.حتی ماه! من سین سراب را سرزمینی زیبا می بینم.ری سراب را رودی خروشان و الف آن را آسمانی روشن و ب آن را بره ای سپید و زیبا می بینم که از آینده خویش بیمناک است ...
زیستن در سراب برایم لذت بخش است.زیرا سال ها از آن دور دور ها فقط سراب دیده ام!
با سراب بزرگ شده ام و در سراب حل شده ام!
زندگی سرابی بیش نیست.....
با تشکردانیال فریادی
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۰۱۹ در تاریخ سه شنبه ۹ فروردين ۱۴۰۱ ۱۴:۲۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.