سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 17 آبان 1403
    6 جمادى الأولى 1446
      Thursday 7 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱۷ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        براتعلی فدایی هروی، شیخ‌الشعرا افغانستان
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی (رها)

        در تاریخ : چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۰ ۰۴:۳۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۱۸ | نظرات : ۰

        زنده‌نام "براتعلی فدایی هروی"، شاعر پیشکسوت و مشهور افغانستان زاده‌ی سال ۱۳۰۷ خورشیدی (برخی منابع سال ۱۳۰۸ را نقل کرده‌اند) در شهر کهنه‌ی هرات (مرکز شهر هرات) می‌باشد؛ که بیشتر از ۷۰ سال بود شعر می‌سرود، و به‌ دلیل سابقه‌ طولانی در سرایش شعر، به «شیخ‌الشعرا» شهرت یافته بود.
        وی در تاسیس چندین انجمن ادبی و شعری به ویژه انجمن ادبی هرات نقش فعالی داشت که این مهم منجر شد؛ برخی فرهنگیان هرات انجمن ادبی «ناظم هروی» را به پاس فعالیت‌های فرهنگی فدایی هروی، به نام «براتعلی فدایی هروی» تغییر نام دادند.
        او از شاعران اثرگذار در جریان شعر نیم قرن اخیر و به ویژه شعر مهاجرت افغانستان بود، جریانی که پس از حضور شوروی و مهاجرت مردم افغانستان، در ایران و عمدتا در شهر مشهد، شکل گرفت و پایه‌گذار جریانی با عنوان "شعر مقاومت و مهاجرت" بود.
        قصیده حماسی او که در دوره مقاومت در مقابل تهاجم روس‌ها سروده بود، سال‌ها ورد زبان اهل مقاومت بود. آن قصیده با این بیت آغاز می‌شود:
        روس‌ها از ملک ما بیرون شوید
        ورنه غرق رودبار خون شوید
        این بخارا نیست خاک اولیاست
        این خراسان قلب پاک آسیاست
        او مدتی در هرات و دیگر ولایات افغانستان کارمند دولت بود. با آغاز تهاجم شوروی به افغانستان به ایران مهاجرت کرد و در سال ۱۳۷۱ بعد از پیروزی مجاهدین، به افغانستان بازگشت و دوران پایانی زندگی خود را در هرات گذراند و سرانجام در پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰، در ۹۲ سالگی بعد از چند سال دست‌ و پنجه نرم کردن با بیماری، در هرات درگذشت.

        ▪︎کتاب‌شناسی: 
        - حریم راز.
        - منتخبی از آثار فریاد خون‌.
        - گنج اسرار و راز سخن‌.
        - چامه‌ها و چکامه‌ها.
        - راه روشن.
        - گنج در ویرانه.
        و...
        همچنین دیوانی از اشعار او به کوشش آصف رحمانی پارسی در هزار نسخه، سال ۱۳۹۷ در هرات منتشر شده است.
         
        ▪︎نمونه شعر:
        (۱)
        [پیک صبح] 
        تا چشم دل به روی تو دلبر نظر نکرد
        دل ترک جان نگفته و جان ترک سر نکرد
        پروانه‌سان به شعله عشق تو تا نسوخت‌ 
        عاشق ز حال خويش صبا را خبر نکرد
        يا پيک صبح بر من مسکين نظر نداشت‌ 
        يا بر جوار کوی تو جانا گذر نکرد
        خاکت به سر، دلا! که ز هجر رخ نگار
        بر سنگ خاره، شعله آهت اثر نکرد
        عمری تو لاف عشق و محبت زدی و يار
        غير از حديث صحبت اغيار سر نکرد
        ای مرغ پرشکسته‌! از اين دام ابتلا 
        کس بی‌وقوف‌، جان سلامت بدر نکرد
        در راه عشق‌، توشه صبر و تحملی‌ 
        آن کس که برنداشت‌، به جرأت سفر نکرد
        دوشينه پير ميکده می‌گفت‌: نوش باد
        آن را که باده‌ خورد و ز مستی حذر نکرد
        کو عاشقی که تن به رضای قضا نداد
        وآنگاه بردباری حکم قدر نکرد
        با درد و غم بساز، فدايی‌، که روزگار
        جز زهر کين به کاسه اهل هنر نکرد.

        (۲)
        در باغ هزار گونه گل می‌روید  
        هر کس به گلی رسد همان می‌بوید 
        بلبل ز هزار گل یکی می‌جوید 
        وانگه سخن عشق به او می‌گوید.

        (۳)
        از اشک قلم شراره افروخته‌ام 
        وز تاک سخن عصاره اندوخته‌ام
        یک نکته گر از هزار آموخته‌ام 
        یک عمر در آتش سخن سوخته‌ام.

        (۴)
        شعر من تصویر است‌ 
        شعر من آژیر است‌ 
        شعر من چهره بغرنج گلستان من است‌ 
        که ز بیداد خزان‌
        گل و برگش همگی خشکیده است‌ 
        رنگ بر چهره هر سرو و گلش پوسیده است‌ 
        شعر من چهره کابوس زمان است که بس دلگیر است‌ 
        شعر من تصویر است‌ 
        شعر من آژیر است‌ 
        شعر من پرده هر لولی بازاری نیست‌ 
        که مرا حرفه شود
        که مرا نان بخشد 
        که مرا جامه دهد 
        و مرا در رده مزدبگیران مقدم دارد
        شعر من زاده ایمان من است‌ 
        همه احساس‌، همه تدبیر است‌ 
        شعر من تصویر است‌ 
        شعر من آژیر است‌...
         
        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی (رها) 
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۱۹۱۷ در تاریخ چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۰ ۰۴:۳۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1