دکتر "سجاد قنواتی" شاعر، نویسنده و پزشک ایرانی زادهی ۱۳۷۱ خورشیدی در شهرستان امیدیه استان خوزستان است. در جندیشاپور اهواز پزشکی خوانده است.
او کار نوشتن را از سال۱۳۸۶ زمانی که تنها ۱۵ سال داشت آغاز کرد و در آن زمان با نوشتن یک داستان کوتاه برگزیده کشور شد و نیز مقام اول داستان نویسی کشوری را کسب کرد؛ سپس با نوشتن را رمان "رقص مرداب" ادامه و با کتاب "شبیه آنچه در بهار بودیم" تکمیل کرد.
شعر آزاد «تولد ما» این شاعر موفق به دریافت جایزه ادبی بینالمللی Premio poetico Internazionale “Francesco Forchia” I Versi non Scritti IV edizione شد. این شعر با برگردان ایتالیایی «غزل قربانپور» به این جشنواره رفته بود. این جشنواره در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۲۰ مراسم اختتامیه خود را به صورت مجازی برگزار و از برگزیدگان بخشهای داخلی و بینالمللی تجلیل به عمل آورد. شعر «تولد ما» متعلق به مجموعه سهگانه «تولد» است، که دو شعر دیگر آن در شب شعرهای مختلف ایتالیا خوانده شده بود.
سجاد قنواتی پیش از این در سال ۲۰۲۰ در شش فستیوال بینالمللی ادبی ایتالیا، بین پذیرفتهشدگان مرحله نهایی حضور یافته و ترجمه اشعار او توسط شاعران ایتالیایی بارها در محافل ادبی ایتالیا خوانده شده بود.
مجموعه شعر "غزلوارههای بیعشق" وی همچنین رتبه سوم مسابقه بینالمللی Giovanni Bertacchi را در سال ۲۰۲۰ به خود اختصاص داد.
مجموعه گزیدهی شعرهای سجاد قنواتی با نام «لاله آبی اقیانوس» در سال ۲۰۲۱ میلادی توسط انتشارات آلِتّی Aletti Editore در ایتالیا منتشر و عرضه شده است.
گزیده اشعار سجاد قنواتی در دایرهالمعارف شاعران معاصر ایتالیا، به چاپ رسیده است.
این مجموعه شعر با عنوان la farfalla blu (پروانه آبی)، برگزیده چند شعر منتخب سجاد قنواتی در سال ۲۰۲۰ است که به همراهی گروه پنامبرا در مجموعه شاعران معاصر ایتالیا به چاپ رسید.
▪︎نمونه شعر:
(۱)
در کشورم
رودخانههای طلا جاریست
که راهشان را به جیبهای گشاد عوض کردند
در کشورم
باران
هر کجا را بخواهد میبارد
و دریا
استخر خانهی یکی دو نفر بیشتر نیست
در کشورم
ریشهها
به دور ساقهی خود میپیچند
پر از شقاوت
و گردن آویزی برای مرگ برگهای سبز میسازند
کشورم
پر از مرواریدهاییست
که به جرم درخشش دفن میشوند.
▪︎نمونه متن:
(۱)
نمیدانم از چه برایت بگویم، از التهاب دل پرپر شدهام برای لحظهای نگاه؟ از غمهای سر به تابوت کشیدهام؟ از سوی چشمانم که به اذن خدا، بنده خدا از من ستانده شان؟ از کفران شایستگیهایم؟ از ضجه زدن ایمانم در میدان اسب تازان عصیان؟ از اعمال، از اعمالم که در دیدگان خلق گناه است، غیر منطقیست، نهایت بیاحترامیست اما تا زمانی که خود انجام ندهند؟ یادم رفت! فراموش کردم جولان دادن انتقام را در مغز تنهایم برایت بگویم. چشمانی که تنها به دنبال انتقام بود، حال به جست و جوی سرای آرامشش میگردد و آن آرامش را در چشمان خرامان چون آهوی دخترکی یافته است.
[از کتاب رقص مرداب]
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)