استاد "خسرو سینایی اصفهانی" ،کارگردان، فیلمنامهنویس، آهنگساز، نوازنده، و شاعر اهل ایران بود. آثار او معمولاً بر پایه مستندهای اجتماعی استوار بودند. سینایی در سال ۱۳۸۷ موفق به دریافت نشان ویژه کشور لهستان از سوی رئیسجمهور این کشور شد. او این نشان را به خاطر ساخت فیلم مستند مرثیه گمشده دریافت کرد که روایتگر مهاجرت هزاران لهستانی به ایران در سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ است.
خسرو سینایی در ۲۹ دی ۱۳۱۹ در ساری زاده شد. پدر او سید نصیر سینایی پزشک و اصالتاً اهل اردستان و مادرش میمنت آهنین از خانوادهای تهرانی بود. خسرو پس از مهاجرت به تهران، در سال ۱۳۳۷ از دبیرستان البرز دیپلم گرفت. پس از آن به اتریش سفر کرد و از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۳ به تحصیل در رشتهٔ معماری در دانشکده فنی وین پرداخت. او همزمان به تحصیل آهنگسازی در دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی وین پرداخت و پس از آن به تحصیل در رشتهٔ سینما مشغول شد و با دو درجهٔ ممتاز در کارگردانی و فیلمنامهنویسی در سال ۱۳۴۶ از دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی وین فارغالتحصیل شد.
او در سال ۱۳۴۲ مجموعه شعری را به نام تاولهای لجن منتشر کرد. خسرو سینایی در سال ۱۳۴۶ به ایران بازگشت و به مدت پنج سال در وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد. او همچنین از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۴ با سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران همکاری کرد. خسرو سینایی از آن زمان تا سال ۱۳۷۱ به آموزش در رشتههای کارگردانی، فیلمنامهنویسی، موسیقی فیلم، مستندسازی و … در دانشگاه و مراکز آموزشی و هنری پرداخت. نخستین فیلم سینمایی خسرو سینایی، زندهباد… ساخت سال ۱۳۵۸ است. سینایی در طول زندگی هنری خود بیش از ۱۲۰ فیلم کوتاه و بلند ساخت که افزون بر نویسندگی و کارگردانی، ساخت موسیقی و تدوین برخی از آثارش را نیز بر عهده داشتهاست. سینایی داور بسیاری از جشنوارههای ایرانی و بینالمللی نیز بود.
او به همراه دو همسر خود گیزلا وارگا سینایی و فرح اصولی زندگی میکرد که هر دو از نقاشان مطرح معاصر هستند. فرح اصولی در مصاحبه با مجله زنان این رابطه سهنفره را پیشنهاد گیزلا و اتفاقی مثبت در عرصه شخصی و هنری ارزیابی میکند. دختر سینایی و گیزلا به نام یاسمین نیز جزو مجسمهسازان صاحبسبک است.
سرانجام خسرو سینایی که در مرداد ۱۳۹۹ به دلیل عفونت ریه و ابتلا به کروناویروس سندرم حاد تنفسی ۲، در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امیر اعلم تهران بستری شده بود، در ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ درگذشت. پیکر او ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ بدون برگزاری مراسم عمومی و تنها با حضور خانوادهاش در قطعه هنرمندان بهشت زهرا در کنار آرامگاه محمّدعلی کشاورز به خاک سپرده شد.
▪︎کتابشناسی:
- فیلمنامه صورتگران عصر خون، ۱۳۸۱
- فیلمنامه سپیدجامه، ۱۳۸۲
- فیلمنامه عروس آتش، ۱۳۸۳
- تاولهای لجن، ۱۳۴۲. ناشر: گالری هنر جدید. (مجموعه شعر)
- ترانه شاپرکهای سفید، ۱۳۹۱. ناشر: نشر امرود. (مجموعه شعر)
- اتاق صورتی، ۱۳۹۴. ناشر: نشر امرود. (مجموعه شعر)
- کتاب صوتی یادگاری (شعر و موسیقی) ۱۳۹۶
▪︎نمونه شعر:
(۱)
پُکی بزن،
به سرخی آتش سیگارت نگاه کن
لحظهای دیگر
خاکستر میشود
میریزد!
...
مثل عشق!
(۲)
گاه یک سنجاقک به تو دل میبندد
و تو هر روز سحر مینشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک، همه معنی یک زندگی است...
(۳)
زندگی پوچ است، بیمعناست
راست میگویی رفیق راه
زندگی یک لحظه تنهای تو خالیست
خالی این لحظه را پر کن
زندگی عالیست!
(۴)
گلهای ندارم
تو عاقلتر از آن بودی
که عاشق باشی
من عاشقتر از آن بودم
که عاقل باشم
(۵)
در میانمان میزیست،
و اتاق از همه چیز خالی است
جز از من و تو و میز و صندلیهایش،
عینکت بر سر دماغت سریده
چشمانت از پشت آن به مسیر نگاهم میلغزند،
نور چراغ در شیشه عینکت
در کنار دو دایره سیاه چشمانت،
دو دایره نور میسازد
و میپرسی
بهتر شدی؟
نگاهت میکنم
صورتت تیره است و پرچین
و در میان چینها و تیرگی
جلای صاف طلای دندانت
نمایی بیشتر دارد
رنگ سیاه موهایت دیگر گولم نمیزند
سفیدی بیخ تکتکشان را میبینم
هنوز در کنار دو دایره سیاه چشمانت
دو دایره نور میلرزند
و منتظر جواب منی
بهترم مادر.
وقتی که دو دایره سیاه دوباره به پشت شیشههای عینکی که بر سر دماغت سریده میلغزند
تازه میدانم که هرگز صورتی چنین زیبا ندیدهام.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
گاه یک سنجاقک به تو دل میبندد
و تو هر روز سحر مینشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک، همه معنی یک زندگی است...
درود