سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        هاجر مهدی حسینی
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی (رها)

        در تاریخ : سه شنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۰ ۱۲:۰۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۶۱ | نظرات : ۰

        هاجر مهدی حسینی

        هاجر مهدی حسینی در سال ۱۳۵۲ در شهرستان میناب به دنیا آمد. پدرش از مداحان و ذاکران امام حسین(ع) بود و در همین راستا شعرها و نوحه‌هایی مذهبی می‌سرود.  
        تحصیلات خود را تا متوسطه در زادگاهش گذراند و برای تحصیل در رشته‌ی علوم اجتماعی وارد تربیت معلم فاطمه‌الزهرا(س) بندرعباس شد و اکنون دبیر ادبیات دبیرستان‌های بندرعباس است.
        او یکی از اعضای انجمن غزل هرمزگان و یکی از کسانی است که انجمن "دوشنبه‌ها" را همراه با چند تن از هم‌اندیشانش بنا نهاد. 
        آثار او در کتاب ها و مجلات محلی و کشوری به چاپ رسیده است. تاثیرپذیری او از بهمنی در غزل خاصه غزلهای تغزلی و عاشقانه به خوبی مشخص است.
        او دارای مقام‌هایی در جشنواره‌ها و کنگره‌های شعر است. از جمله: 
        - مقام دوم جشنواره خلیج فارس هندیجان در سال ۱۳۸۹.
        - مقام دوم جشنواره‌های حوزه هنری در بندرعباس.
        - مقام دوم شعر دفاع مقدس.
        - برگزیده شعر فجر استانی. 
        - و ...
        نخستین مجموعه شعر هاجر مهدی‌حسینی با عنوان «عکسی شبیه من خبر روزنامه‌هاست» از سوی انتشارات فصل پنجم منتشر شد. این کتاب شامل تعدادی از غزل‌ به همراه چند رباعی و دوبیتی است که طی بازه زمانی ۱۰ سال گذشته سروده شده‌اند.
        ▪︎نمونه شعر:
        (۱)
        ای حواشی مرا تنها تو راز
        ای دو چشم شاعرت مهمان‌نواز
        واژه‌ها را می‌کند هم‌بازی‌ات 
        چشم‌های مست از خود راضی‌ات
        واژه‌هایت حرف حرف آبادی‌اند 
        چشم‌هایت شعر مادرزادی‌اند 
        ای تلاش سال‌های رنج من 
        ای مسیر نقشه‌های گنج من 
        دزد دریایی شبی در خواب شد 
        نقشه یک عمر او بر آب شد 
        ای نفس‌هایت حلال زندگی 
        تا تو هستی خوش به حال زندگی 
        زندگی من تویی، مرگم تویی 
        دفتر عمر چهل برگم تویی 
        گونه‌هایم خاک باران خورده‌اند 
        شعرهایم روی دستم زده‌اند 
        من نمی‌گویم سزایم این نبود
        تهمت عشق شما سنگین نبود.

        (۲)
        کوچت، به درد و داغ نشاند اهل خانه را
        سرتا سر مثلث خاورمیانه را
        جز محض استقامت و فرماندهی نزاد
        مادر، ستون آن بدن چار شانه را
        دشمن اگر که از تو، هراسی به دل نداشت 
        موشک نمی‌گرفت به سویت نشانه را
        از سر گرفت با برکات شهادتت 
        ملت دوباره رابطه دوستانه را
        وقتش شده که منتقمان زیر و رو کنند 
        کاخ سیاه توطئه، آن دیو خانه را
        تا رجعتی دوباره به همراه منجی‌ات 
        پاهات جا گذاشت زمین و زمانه را
        افسانه چیست؟! مادر میهن نزاده جز 
        اسطوره‌های واقعی جاودانه را
        سردار جبهه‌های مداوم سفر بخیر 
        گرچه بنا نبود چنین‌... آشیانه را...
         
        (۳)
        با خشت‌های مانده به جایت دلم خوش است 
        ای سرزمین به آب و هوایت دلم خوش است 
        همواره با سراب، مرا جذب کرده‌ای
        آری فقط به وسوسه‌هایت دلم خوش است 
        ای شادمانه‌ای که به پایان نمی‌رسی 
        حتی به روزهای عزایت دلم خوش است 
        مگذار تا که لال بمانم صدا بزن
        به ناگهان موج صدایت دلم خوش است 
        هر بار کشته‌ای و مرا زنده کرده‌ای
        پیغمبرم به معجزه‌هایت، دلم خوش است.

        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی (رها)

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۱۶۳۷ در تاریخ سه شنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۰ ۱۲:۰۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید
        مدینه ولی زاده جوشقان

        یک چند پی دانش و دفتر گشتیم کردیم حساب اا یک چند پی زینت و زیور گشتیم در عهد شباب اا چون واقف از این جهان ابتر گشتیم نقشی است بر آب اا ترک همه کردیم و قلندر گشتیم ما را دریاب
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ترنّمِ صَفای جان صداقت است و راستی ااا شُکوهِ اعتبارِ حق صلابتِ بَهاستی اا سلام بداهه ی
        ساسان نجفی

        ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم اا ما را سریر دولت باقی مسخر است
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        زده ام قفل بزرگی به دروازه دل که دگر بار به روی احدی وانکنم آنچنان دل بشکسته که اااا هم حتی پشت دروازه دل در بزند وانکنم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0