سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      بیماریِ دورمرگ
      ارسال شده توسط

      سحر غزانی

      در تاریخ : دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۵۱
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۱۴ | نظرات : ۱۱

      مورچه : فضایی به نظرت اینجا چه خبره چرا اینقد شلوغه
      فضایی: نمیدونم..بزار از اون کوتوله که کنار درخته بپرسیم

      بیا بریم...

      ببخشید اقای کوتوله
      کوتوله: چیه؟
      فضایی: میشه بگید اینجا چه خبره چرا همه اینقدر توی تکاپو هستن...
      کوتوله: تو چرا ماسک نداریییی؟ نکنه عاشق نیستی؟
      فضایی: من؟
      فضایی با شنیدن این جمله تمام ذهنش رفت به قدیما و مورچه وقتی که دید فضایی کلا از این عالم شوت شد خودش بحثو با کوتوله شروع کرد

      مورچه: کوتوله جان چرا باید ماسک بزنیم...

      کوتوله: دورمرررررگگگگگ

      مورچه : دورمرگ ؟

      کوتوله : آره مگه نمیدونی این ویروس دور مرگ الان پخش شده اینجا ...
      شماها غریبید میمیرید میمیرید

      مورچه : تا به حال نشنیده بودم میشه راجبش برام توضیح بدی

      کوتوله از عصبانیت اون دو خال شیویدی که رو سرش بودو خاروند و با بهت و عجله گفت:

      ما اینجا پشتِ  مزرعه ی ستاره ها یه قلبستان داریم
      اونجا جاییه که وقتی یکی ازما متولد میشه بخشی از عصاره ی وجودشو نگهداری میکنن تا وقتی کسی که دوسش داره به بیماری دور مرگ دچار شد اون عصاره رو بدن بهش تا نمیره و زنده بمونه
      حالا امروز گفتن یکی از کوتوله ها یارش مرده پس مطمعنن دچار بیماری دورمرگ شده و ما برای اینکه بی قراری نکنه مجبور بودیم بغلش کنیم و ما هم گرفتیم ، احتمالا توی کل اینجا پخش شده الانم همه داریم میریم قلبستان تا عصاره اونی که دلمون براش تنگه و ازمون دوره رو بر داریم تا نمیریم
      بنظرم شماها بهتره از اینجا برید یا ماسک بزنید من باید برم دیرم شد

      مورچه : صبر کن صبر کن یه سوال دیگه ...چرا پس یه سریا اینجا بر عکس شماها قیافه هاشون بیخیاله

      کوتوله: اونا یا هنوز عاشق نشدن یا اگرم شدن یارشون کنارشونه حالا ولم کن بزار برم تا اون شاخکای درازتو نَکَندم

      مورچه: باشه برو چرا عصبانی میشی؟  :(

      کوتوله همینجور دور میشدو زیر لب با حالت غر میگفت من دارم از دلتنگی میمیرم اونوقت این هی سوال میپرسه اینا کی بودن دیگه اَه

      مورچه یه نگاهی به قیافه و لبو لوچه آویزون شده ی فضایی انداخت و با خنده ی ریز گفت
      آی فضایی نکنه تو هم دور مرگ گرفتی؟

      فضایی: مورچه ! روی زمینم این بیماری هست فقط کسی اسمشو نمیدونه
      خودِ من تازه همین الان فهمیدم که چندین بار دچار این بیماری شدم اما همون عکس های یادگاری برام نقشِ عصاره ی این کوتوله هارو داشت

      مورچه: دورمرگ...چه غمگین و جالب

      چای کهکشان

      سحر غزانی

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۱۱۵۶ در تاریخ دوشنبه ۲۳ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۵۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1