مؤمن قناعت
مؤمن قناعت (زادهٔ ۱۹۳۲ م - ۲۰۱۸ م) نویندت و شاعر پارسیگوی تاجیکستان، نمایندهٔ مردم تاجیکستان در پارلمان اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۹۱–۱۹۷۹)، متفکر سیاسی و اجتماعی بود. وی در ۱۸ مه ۲۰۱۸، در سن ۸۶ سالگی در شهر دوشنبه درگذشت.(طبق گفته نزدیکان سن واقعی او دو سال از سن شناسنامهاش بیشتر بوده است.)
مؤمن قناعت در 2 مه سال ۱۹۳۲ (۱۳۱۴ خورشیدی) در ناحیه درواز بدخشان به دنیا آمد. در سال ۱۹۵۶ در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی تاجیکی از دانشگاه ملی تاجیکستان فارغالتحصیل شد و در همان سال به عضویت اتحادیه نویسندگان درآمد. پس از اتمام تحصیلات در مجلهٔ «صدای شرق» مشغول به کار و پس از مدتی سردبیر این نشریه شد. نخستین دفتر شعر او با نام «شراره» در سال ۱۹۶۰ به چاپ رسید. پس از «شراره»، مؤمن قناعت دهها دفتر شعر و داستان حماسی دیگر نیز منتشر کرد که برخی مشهورترین آنها عبارتند از: «تاجیکستان – اسم من»، «سروش استالین گراد»، «حماسه داد» و «مسعود نامه». داستان «گهواره سینا» ی او که در سال ۱۹۷۸ نوشته شد جایزهٔ رودکی را در سال ۱۹۸۰ میلادی برای نویسندهاش به ارمغان آورد. عنوانِ «شاعر خلق تاجیکستان»، بالاترین عنوان برای شعرا و نویسندگان در این کشور است.
قناعت در سال ۱۹۷۷ پس از مرگ "میرزا تورسونزاده"، رئیس وقت اتحادیه نویسندگان، سمت ریاست آن را به دست آورد و تا زمان فروپاشی شوروی عهدهدار این سمت بود. او مدتی نیز مدیر مجلهٔ «شرق سرخ»، یکی از معتبرترین نشریات تاجیکستان، بود. از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۲ نیز ریاست انستیتوی میراث ادبی را در فرهنگستان علوم را برعهده داشت.
مومن قناعت نه تنها شاعر، بلکه نویسنده بزرگ تاجیک و زمانی نیز از نویسندگان نامدار شوروی وقت شناخته میشد. استاد قناعت پروردهی نهضت ادبی در شعر نو اندیشانهی فارسی ورارود است. او را پیشکسوت نو آوری و نوپردازی شعر امروز فارسی در تاجیکستان میدانند.
شعری از او که در دههٔ ۱۹۶۰ میلادی دربارهٔ زبان فارسی سرودهاست بسیار سرشناس است و از اولین آثاریست که به اهمیت مسئلهٔ زبان در نهضت اخیر هویتشناسی تاجیکان میپردازد. از مؤمن قناعت با عنوان «نیمای میانرودان» نیز یاد میشود. ایشان در بین تاجیکان به «مؤمن شاه» اشتهار داشت.
مهمترین وجه تمایز قناعت از دیگر چهرههای ادبی همدورهاش، تلاشهای وی در راستای احیاء زبان فارسی در راستای نهضت هویتیابی تاجیکان در دوره اتحاد جماهیر شوروی بود. قناعت علاوه بر حوزه ادبیات، در عرصه سیاست نیز فعالیتهایی داشته است.
قناعت از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۱ نمایندهٔ تاجیکستان در پارلمان اتحاد جماهیر شوروی بود. او که در زمان حکومت شوروی مورد احترام و صاحب نفوذ بود، برای مأموریتهای سیاسی و فرهنگی به کشورهای مختلف جهان سفر میکرد.
گفته میشود که وی در سفری که در دههٔ ۸۰ میلادی به عنوان عضوی از هیئت کمیته صلح شوروی به یکی از کشورهای حوزه خلیج فارس داشت، بهطور بداهه شعری میسراید و در آن به نام خلیج فارس اشاره میکند که به مذاق امرای عرب خوش نمیآید:
از خلیج فارس میآید نسیم فارسی
ابر در شیراز میبارد چو سیم فارسی
میرسد از کشتی بشکسته شعر بی شکست
شعر هم بشکست با پند قدیم فارسی
شیخ را سرمست دیدم یک شبی از بوی نفت
رفت با عطر کفن عطر و شمیم فارسی.
این شاعر برجسته تاجیکستان چند سال پیش دربارۀ "احمدشاه مسعود" قهرمان ملی افغانستان نیز داستانی نوشته بود.
- نمونه شعر:
(۱)
آید
فیضی که ز سر پنجه خورشید بریزد
بر طور سری خنده توحید بریزد
ریزد، به سر نخل و سر بید بریزد
بر عالم ظلمانی چو نور سحر آید
از ابر فرو رفته ز زندان به در آید
آید ز قدر در دل ما در ثمر آید
این فیض به هر خانه و هر لانه در آید
با بال هما و پر پروانه در آید
آید، ز پی سوختن و ساختن آید
(۲)
گرداب خون
یک مرغ خوش پیام در این آشیان نماند
طفل خجسته پای در این آستان نماند
جمعی به دشت و خیل عزیزان به رشت(۱) رفت
در وادی بهشت به جز پاسبان نماند
دانای وخش هیچ نداند ز حال ما
وخشور(۲) در تسلط این خاکدان نماند
آیین راستی، که از این خاک رسته است
ما کج خرامیدیم و ره راستان نماند
گرداب خون در دل ما دور میزند
ما غرق کاسه ایم چو بحر دمان نماند
هر شب دعا میبرم تا وادی طلب
در رهگذار بال دلم آسمان نماند.
۱- رشت: نام باستانی ناحیه عزم.
۲- وخشور: وادی وخش.
(۳)
تخت جمشید
چو بالا میشوم بر مسند خورشیدی جمشید
که دارد آشیان ایزد
که دارد خاکدان خورشید
در آن قصر خراباتی که دارا بود و دنیا بود
درفش کاویانی نیزهای از ماه بالا بود.
(۴)
زبان تاجیکى - فارسی
فارسى گویى، درى گویى وَرا
هرچه مىگویى بگو
لفظ شعر و دلبرى گویى وَرا
هرچه مىگویى بگو
بهر من تنها زبان مادرىست
همچو شیر مادر است
بهر او تشبیه دیگر نیست، نیست
چون که مهر مادر است.
جمعآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)