يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ دو بیتی های بانو فتحی شاعر فرخ لقا فتحی
|
|
۰برایم مادرم آرام جان بود
عزیز و رازدارو مهربان بود
به سرعت عمر
|
|
|
|
|
.نمیخواهم روم از یاد تو من
کجا مسکن گزینم تا شوم ایمن
نمی دانم
|
|
|
|
|
.عطر زلف یار ، کرده این دلم را بس هوایی
میروم میخانه تا باده کند دل را رهایی
|
|
|
|
|
.شور و شیدایی با عشق شده عجین
کار دل است وعشق کرده با من اینچنین
زلف یارهر لحظه
|
|
|
|
|
.آمده پاییز برگ ریز هزار چهره ی دلفریب
تا که گوید سالی گذشت و دهد ما را نهیب
|
|
|
|
|
.فصل پاییز جادوگریست قهار
جادو میکند درختان را بیشمار
|
|
|
|
|
۰۰امروز ، عاشوراست، عطش بیداد می کند
حسین ، از قید و بند زندگی، خود را آزاد می کند
|
|
|
|
|
طراوت بهار می دهد روح آدمی را نوازش
لحظه ای زخود رها شوی و گیری آرامش
|
|
|
|
|
کرونا امد و نداریم سیزده بِدَر
تو رو خدا بیرون نروید و کنید سیزده را بِدَر
در خانه بمانید و کاهو
|
|
|
|
|
فرزند ارشد حسین باشد علی اکبر
در متانت وادب باشد از همه سرتر
|
|
|
|
|
در غار حرا ،محمد ،به اِذن خدا، خواند عَلق
اِقرا بِاسمِ ربّکَ الّذی خَلق
آخرین دین، آخرین پیامبر،
|
|
|
|
|
پشت در صدایِ پای بهار می آید
عاشق به شکوفه زار به تمنای یار می آید
|
|
|