سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

چهارشنبه ۲۸ آذر

صفحه رسمی شاعر مهدی رفوگر


مهدی رفوگر

مهدی رفوگر



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
يکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۴۳

برج تولد:

شیر

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۳

شغل

:
کارمند متروی تهران

محل سکونت

:
تهران

علاقه مندی ها

:
بدون اطلاعات

امتیاز

:
۲۳۷۹
تا کنون 122 کاربر 403 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

اشعار ارسال شده


چشم در چشم  ...
ثبت شده با شماره ۴۷۹۰۳ در تاریخ چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ ۲۲:۵۰    نظرات: ۱۲

چشمانت ...
ثبت شده با شماره ۴۷۸۶۸ در تاریخ سه شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ ۲۱:۰۱    نظرات: ۱۸

باد سر در کار خود داشت ...
ثبت شده با شماره ۴۷۸۲۰ در تاریخ دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۳۴    نظرات: ۱۱
چرب زبان شعری از مهدی رفوگر از دفتر گزیده ها1 نوع شعر سپید

چرب زبان ...
ثبت شده با شماره ۴۷۷۵۷ در تاریخ شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۴۷    نظرات: ۱۲
اولین بارش شعری از مهدی رفوگر از دفتر گزیده ها1 نوع شعر غزل

اولین بارش آسمان ...
ثبت شده با شماره ۴۷۷۱۵ در تاریخ پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ۲۳:۰۵    نظرات: ۱۷

مجموع ۱۰۷ پست فعال در ۲۲ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر مهدی رفوگر


به خدایی که درون توست سلام میکنم....
 
اساتید و دوستان محترم در نظر دارم تا کتاب آندرویدی از کارهای شما دوستان تهیه کنم .... البته یکبار قبل هم چنین کرده ام .... امیدوارم استقبال کنید .
دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ ۰۲:۲۱    نظرات: ۲۶


دیگر صبرم تمام شده بود ....باید یک کاری میکردم.....دیگر از این همه بی تفاوتی خسته شده بودم .....باید هر روز اینجا ساعت ها می ایستادم .....آخرش هم بی نتیجه و دست خالی باز می گشتم ....بالاخره تصمی
چهارشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۵۶    نظرات: ۶


من آ دم خوبی نیستم ....جانماز هم آب نمیکشم .....ولی گاهی اوقات کارهایی انجام میدهم ....که سبب تعجب خودم میشوند.
غروب بود ....غروبی نیم گرم ....نیم خنک .....در اواخر بهار ....از خانه بیرون آ
سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۵۶    نظرات: ۱۳


بی حوصلگی
اصلا حوصله نداشتم .....یک مهمانی شلوغ .....پر از سرو صدا .... بحث و اظهار نظر.....در مورد پرتقال ...بنزین ....قیمت نفت ....رئیس جمهور آ ینده ....گران شدن پوشک و شیر خشک بچه .... ف
دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۱۰    نظرات: ۲۳


وقتی به او رسیدم ، دیگر دیر شده بودم...... در حال سوار شدن به تاکسی بود......کنار ایستادم و نگاهش کردم...کودکی در بغل و کودکی در کنار خود داشت....مثل همه مادرها در حال بحث با کودکان بود.......او
يکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۰۱    نظرات: ۱۰
مجموع ۱۳ پست فعال در ۳ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
6