سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

زیباتر از این نیست در عالم(بسم الله الرحمن الرحیم)به سایت خودتان شعرناب خوش آمدید.فکری احمدی زاده(ملحق)مدیر موسس سایت ادبی شعرناب

چهارشنبه ۲۸ آبان

صفحه رسمی شاعر راحله حصارکی (راحیل)


راحله حصارکی (راحیل)

راحله حصارکی (راحیل)



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
يکشنبه ۹ آذر ۱۳۵۹

برج تولد:

برج قوس

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
زن

تاریخ عضویت

:
سه شنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۲

شغل

:
خانه دار

محل سکونت

:
تهران ، شهرجدید پرند

علاقه مندی ها

:
سفر . کتاب خواندن

امتیاز

:
۴۵۳۹
تا کنون 245 کاربر 1186 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.

اشعار ارسال شده

پاورقی شعری از راحله حصارکی (راحیل) از دفتر ❤❤❤ نوع شعر سپید

عشق پازلی شد ،برای پاورقی هایم ... ...
این شعر را ۲۲ شاعر ۴۰ بار خوانده اند.
راحله حصارکی (راحیل) ، شاهزاده خانوم ، علی نظری سرمازه ، مجتبی رحیمی ، بهروز چارقدچی (مجنون) ، جمیله عجم(بانوی واژه ها) ، مرتضی میرزادوست و ۱۴شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۴۱۳۴۹ در تاریخ پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۴ ۲۰:۵۲    نظرات: ۳۷
منِ قوی شعری از راحله حصارکی (راحیل) از دفتر ❤❤❤ نوع شعر سپید

با قدم هایم شهررا در آغوش میگیرم... ...
این شعر را ۱۶ شاعر ۳۴ بار خوانده اند.
علی شاهی(محزون) ، مریم عادلی ، محمدرضا آزادبخت ، محمد باقر انصاری دزفولی ، مرتضی میرزادوست ، میکائیل نجفی(سراب ) ، عباسعلی استکی(چشمه) و ۸شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۴۰۴۳۷ در تاریخ يکشنبه ۱۶ شهريور ۱۴۰۴ ۰۹:۲۸    نظرات: ۱۵

من این سوی دیوارها... ...
ثبت شده با شماره ۱۴۰۲۹۳ در تاریخ سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۴ ۱۳:۵۹    نظرات: ۱۵
دیوارها شعری از راحله حصارکی (راحیل) از دفتر ❤❤❤ نوع شعر سپید

دیوارها قد علم کرده اند ... ...
ثبت شده با شماره ۱۴۰۰۰۶ در تاریخ شنبه ۱ شهريور ۱۴۰۴ ۲۳:۲۶    نظرات: ۱۲

امروز بعد از مدت ها دیدمش... ...
ثبت شده با شماره ۱۳۹۸۲۹ در تاریخ يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ ۲۰:۰۷    نظرات: ۱۶

مجموع ۱۰۱ پست فعال در ۲۱ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر راحله حصارکی (راحیل)


(( بازیِ سرنوشت ))
 
... یک روز تا مراسم عقد مجید و دخترعمویش سارا باقی نمانده بود. 
آنها هردو آخرین و تک فرزند دختر و پسر خانواده بودند . 
در روستایشان رسم بر این ب
چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۴۰۴ ۰۸:۴۸    نظرات: ۱۴

همه چیز در آن ظهر گرم تابستان اتفاق افتاد.
قطره کوچولوی داستان ما ، همراه خانواده و دوستانش در برکه ی زیبایی زندگی می کرد . 
غول گرما هرروز ظهر ، بالای برکه می آمد و قطره هایی که بالای
چهارشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۴ ۰۳:۰۴    نظرات: ۴

( آخرین باران )
 قطرات باران، آرام و با فاصله به آغوش زمین فرود می‌آمدند. مه غلیظی همه‌جا را فرا گرفته بود. با چشمان خواب‌آلود، کاور پلاستیکی را بر تن کرد و در دل تاریکی شروع
چهارشنبه ۱۱ تير ۱۴۰۴ ۰۲:۳۹    نظرات: ۷

( مغازه ی ننه شهری )
 
مَثَلِ از شیر مرغ تا جون آدمیزاد، در کودکی ام تعلق می گرفت به مغازه ی کوچکی که پُر بود از ، پوشاک ، ظروف ، لوازم التحریر ، اسباب بازی ، بَدَلی جات و خوراکی های تر
پنجشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ ۰۳:۵۸    نظرات: ۱۰
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
3