سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

گرچه باغ من از درخت تهی ست در سرم فکر کاشتن دارم شعر را، عشق را، مکاشفه را همه را از نداشتن دارم...یاسر قنبرلو

پنجشنبه ۲۰ دی

صفحه رسمی شاعر قربانعلی فتحی (تختی)


قربانعلی فتحی  (تختی)

قربانعلی فتحی (تختی)



ارسال پیام خصوصی
مرا دنبال کنید

تاریخ تولد

:
پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۳۷

برج تولد:

جوزا

گروه

:
افراغ اندیشه

جنسیت

:
مرد

تاریخ عضویت

:
شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹

شغل

:
لوازم خانگی

محل سکونت

:
اصفهان

علاقه مندی ها

:
شعر وادب. و انجام کار های خیر و نجات در ماندگان

امتیاز

:
۱۹۴۴۱
تا کنون 610 کاربر 5325 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند.


درباره من

:
فروش لوازم خانگی ۰۹۱۳۲۱۲۷۱۸۵

لیست دفاتر شعر


۱


اشعار ارسال شده


پدر سرپرستی ست که بهر تو نان اورد ولی مادر آن است که جا نش نثار آورد  ...
ثبت شده با شماره ۱۳۴۶۰۳ در تاریخ ۱۱ روز پیش    نظرات: ۸۹

الهی این شب یلدا به کام مردمان شیرین برآید ...
ثبت شده با شماره ۱۳۴۵۴۷ در تاریخ ۲ هفته پیش    نظرات: ۲۶

پیرزن از خانه خارج شد شبی بهر خرید ...
این شعر را ۲۴ شاعر ۲۱۳ بار خوانده اند.
قربانعلی فتحی (تختی) ، محمد اکرمی (خسرو) ، مرتضی میرزادوست ، عباسعلی استکی(چشمه) ، محمد باقر انصاری دزفولی ، محمد جواد جهانی ، محمدرضا آزادبخت و ۱۶شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۳۴۳۸۳ در تاریخ ۲ هفته پیش    نظرات: ۴۱

نصیحت چنین کردزاغی به جوجه اش زپیش ...
ثبت شده با شماره ۱۳۴۱۵۶ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش    نظرات: ۱۰۵
نهاد نیک شعری از قربانعلی فتحی (تختی) از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

خوشا احوال آنهایی که دلها شاد کردند ...
این شعر را ۱۳۲ شاعر ۲۸۷۲ بار خوانده اند.
قربانعلی فتحی (تختی) ، مهدی محمدی ، سیاوش آزاد ، محمد باقر انصاری دزفولی ، امیر وحدتی یگانه ، مهرداد عزیزیان بی تخلص ، محمد رضا خوشرو و ۱۲۴شاعر دیگر این شعر را خوانده اند.
ثبت شده با شماره ۱۰۸۶۸۱ در تاریخ چهارشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۳ ۱۸:۵۱    نظرات: ۲۶۴

مجموع ۱۵۶ پست فعال در ۳۲ صفحه

مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر قربانعلی فتحی (تختی)


    روزی دیوانه ای در بیمارستان درون استخر
     افتاد ودرحال غرق شدن بود که دیوانه ی
       دیگری
   سر یعا پرید داخل اس
شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۰۶    نظرات: ۶

   روزی  روزگاری  مردخیاطی  بود درزیر  راه پله ای چرخی گذاشته بود ومشقول  خیاطی وکار دوخت وتعمیرات  لباسها بود تااینکه  روزی بدرگاه خدا نالید و گفت.&n
جمعه ۲ آبان ۱۳۹۹ ۲۳:۳۴    نظرات: ۲۱

روزی پزشگان  محترم فارق تحصیل درصف ایستاده بودند جهت اینکه
سوگند نامه .بقراط را     امضاکنندو.  قسم 
بخورندکه   درکار طبابت به کسی
ظلم نکنند وپول
چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۴:۰۳    نظرات: ۱۲

سلام . بنده به این نتیجه رسیدم که شاعری هم دیگه  فایده ای نداره
     چون اینجورکه  معلومه  .شاعر و  هنرمند؟
          .؟ فعلا تو ب
سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۱۲:۰۲    نظرات: ۱۲

    درمغازه   نانوایی  سنگکی  به نوبت  ایستاده بودیم  که
فردی افغانی  وارد  شد وگفت  اقا  ۱۰  تا  نان 
شاطر که عقب مغاره
شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۸    نظرات: ۱۵
مجموع ۳۶ پست فعال در ۸ صفحه
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
2