شنبه ۸ دی
|
دفاتر شعر مهسا مولایی پناه (غریب)
آخرین اشعار ناب مهسا مولایی پناه (غریب)
|
مست هوشیار
محفلی بر پا شبی در این جهان
با حضور عالمان و مردمان
محفلی آکنده از حرص و طمع
کر به گفت حق و پر از مستمع
هرکسی هشیار و عاقل می نمود
سر ز بهرش تا کمر می شد فرود
هرکه بود اهل ریا و بی هنر
در میان مردمان قرص قمر
گفت و گو مابینشان از هر دری
خنده و گریه ولیکن ظاهری
ناگهان مستی ز ره خندان رسید
در میان گفت و گوهاشان پرید
السلام ای مردم باده پرست
باده خواران شرابی از الست
مردمان عاصی شدند و آتشی
مست نادان کی کند گردن کشی
آنچه لایق مر تو را باشد مگو
رو از این محفل ره توبه بجو
در جواب او خنده ای مستانه زد
پس بگویم هرکه چون پیمانه زد
من ننوشیدم مرا نوشانده اند
آن کسانی که ز حق واخورده اند
مستم اما آنقدر دارم خبر
این همه مست و ز مستی بی خبر
یک نفر مست از نگاهی، عاشق است
وان یکی مست از غرور و فایق است
دیگری مست از می خون کسی
وان دگر مست غم است و بی کسی
این ز اشک تر خورد می تا سحر
آن یکی هم آورد درد شرر
یک نفر مست از طرب، سازش دخیل
آن یکی گوشش کر از صوت جمیل
یک طرف بیخود ز عیش بس حرام
وان طرف دم میزند از دین مدام
اکثر مردم همه مستند و خواب
در پی آبی، دوان سوی سراب
ظاهر هر تن بسی پر زرق و برق
در حقیقت ها ولیکن دلق دلق
پس حکایت میکند مست غریب
این زمان و راه و رسمش بس عجیب
این چه دنیایی بود که پول و زر
پوشش قلب سیاه پر ضرر
رخنه کرده در همه این بیخودی
مکر و حیله و فریب بی حدی
می روم اینک پی میخانه ای
از شراب حق زنم پیمانه ای
این شراب از جنس عرفان خداست
عقل کامل مستی اش،دردش فناست
رخت و بختم از شما بر میکشم
از می ناب ملک سر میکشم
|
نقدها و نظرات
|
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی زیبانگاهید و به مهر خواندید سپاس از لطف و همراهی تان | |
|
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی زیبانگاهید و به مهر خواندید سپاس از لطف و همراهی تان | |
|
عرض سلام و ادب خدمت شما شاعر بانوی گرامی سپاسگزارم از مهرتان بانو پایدار باشید به مهر ایزد منان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و عارفانه بود
دستمریزاد