سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        بعد از آن

        شعری از

        سید پوریا میرنظامی

        از دفتر نقطه های کدر نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۵۲ شماره ثبت ۶۵۸۳۸
          بازدید : ۴۰۷   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید پوریا میرنظامی
        آخرین اشعار ناب سید پوریا میرنظامی

        خواب توی تراس و رو ایوان
        خواب در زهر مارِ بیداری
        خسته از عشق های نا مفهوم
        مرگ بر عشق های تکراری
        توی انکار های نافرجام
        لحظه ها را شبیه سم کردیم
        رو اجاق نچسب تنهایی
        هر شب و روز  درد دم کردیم
        آتش غصه های فردارا
        با تمام توان باد زدیم
        خانه هامان چقدر شاد نبود
        ما سر هم چقدر داد زدیم!
        خنده هامان به حکم محو شدن
        سالها پشت اشک خوابیدند
        راه ها سنگ پشت سنگ زدند
        گاوهامان چقدر زاییدند!
        ما به هم ما به عشقِ آدمها
        ما به تقویم و فصل بد کردیم
        روزها را به دستمان کشتیم
        زیر پاهایمان لگد کردیم
        پیش هم با سکوت زخم زدیم
        پشت هم با زبان در آوردن
        از محبت سراغ گم کردن
        از بدی داستان در آوردن
        حتم دارم همیشه دنیامان
        روی بد را به ما نشان داده
        آرزوی تورا که دار زده
        شانه های مرا تکان داده
        حال دیگر برای همدیگر
        تا شده قصد های بد داریم
        مثل "غین" غمی که کش دار است
        روی هم سال هاست مد داریم
        روزها چنگ میزنی در من
        با طمانینه رخت میشویی
        دیده بودم که بغض هایم
        مرده بر روی تخت میشویی
        آنقدر خون زدی به دلهامان
        جای آدم به گرگ ها رفتی
        بچه وار آمدی و در آخِر
        مثل آدم بزرگ ها رفتی
        پشت تو آدمی که میّت بود
        داشت توی عموم وا می رفت
        خاک در اشک هاش می غلتید
        با تو از جمع ما ، ما می رفت
        تو ، همان چشم های جادویی
        که موفق به داشتن نشدم
        پیش از این،"تو" تمامِ من بودی
        بعد از آن هیچوقت ، "من" نشدم
         
         
        سید پوریا میرنظامی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ ۱۹:۳۱
        درود گرامي
        غمگين و زيباست خندانک خندانک خندانک
        سجادمیردادی(درویش)
        سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ ۲۲:۲۲
        رو اجاق نچسب تنهایی
        هر شب و روز درد دم کردیم
        آتش غصه های فردارا
        با تمام توان باد زدیم
        درود بر برادر عزیزم خندانک خندانک خندانک
        زیبا سرودید
         موسی عباسی مقدم
        چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ ۰۷:۱۵
        درود بزرگوار زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        سه شنبه ۸ آبان ۱۳۹۷ ۲۰:۴۲
        درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3